شبهات عالم سنی درباره فدک: مقدمه

(وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ)؛ «حق ذوى القربى را بپرداز». پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فدك را به فاطمه عليها السلام عطا نمود... .

 شبهات عالم سنی درباره فدک، و پاسخ آنها: مقدمه

فدک در فراز و نشیب

پژوهشى در مورد فدك در پاسخ به يك دانشور سنّى

حضرت آيت اللّه سيد على حسينى ميلانى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

آن گاه كه از سوى خداى تعالى اين آيه شريفه نازل شد كه:

(وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ)؛ «حق ذوى القربى را بپرداز». پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فدك را به فاطمه عليها السلام عطا نمود... .

 

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

سرآغاز

... آخرين و كامل ترين دين الهى با بعثت خاتم الانبياء، حضرت محمّد مصطفى صلّى اللّه عليه وآله به جهانيان عرضه شد و آئين و رسالت پيام رسانان الهى با نبوّت آن حضرت پايان پذيرفت.

دين اسلام در شهر مكّه شكوفا شد و پس از بيست و سه سال زحمات طاقت فرساى رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله و جمعى از ياران باوفايش، تمامى جزيرة العرب را فرا گرفت.

ادامه اين راه الهى در هجدهم ذى الحجّه، در غدير خم و به صورت علنى، از جانب خداى منّان به نخستين رادمرد عالم اسلام پس از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله يعنى امير مؤمنان على عليه السلام سپرده شد.

در اين روز، با اعلان ولايت و جانشينى حضرت على عليه السلام، نعمت الهى تمام و دين اسلام تكميل و سپس به عنوان تنها دينِ مورد پسند حضرت حق اعلام گرديد. اينچنين شد كه كفرورزان و مشركان از نابودى دين اسلام مأيوس گشتند.

ديرى نپاييد كه برخى اطرافيان پيامبر صلّى اللّه عليه وآله، ـ با توطئه هايى از پيش مهيّا شده ـ مسير هدايت و راهبرى را پس از رحلت پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله منحرف ساختند، دروازه مدينه علم را بستند و مسلمانان را در تحيّر و سردرگمى قرار دادند. آنان از همان آغازين روزهاى حكومتشان، با منع كتابت احاديث نبوى، جعل احاديث، القاى شبهات و تدليس و تلبيس هاى شيطانى، حقايق اسلام را ـ كه همچون آفتاب جهان تاب بود ـ پشت ابرهاى سياه شكّ و ترديد قرار دادند.

بديهى است كه على رغم همه توطئه ها، حقايق اسلام و سخنان دُرَرْبار پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله، توسّط اميرمؤمنان على عليه السلام، اوصياى آن بزرگوار عليهم السلام و جمعى از اصحاب و ياران باوفا، در طول تاريخ جارى شده و در هر برهه اى از زمان، به نوعى جلوه نموده است. آنان با بيان حقايق، دودلى ها، شبهه ها و پندارهاى واهى شياطين و دشمنان اسلام را پاسخ داده و حقيقت را براى همگان آشكار ساخته اند.

در اين راستا، نام سپيده باورانى همچون شيخ مفيد، سيّد مرتضى، شيخ طوسى، خواجه نصير، علاّمه حلّى، قاضى نوراللّه، مير حامد حسين، سيّد شرف الدين، امينى و . . . همچون ستارگانى پرفروز مى درخشد؛ چرا كه اينان در مسير دفاع از حقايق اسلامى و تبيين واقعيّات مكتب اهل بيت عليهم السلام، با زبان و قلم، به بررسى و پاسخ گويى شبهات پرداخته اند . . .

 

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

الحمد للّه ربّ العالمين والصلاة والسلام على سيّدنا محمّد وآله الطاهرين المعصومين ولعنة اللّه على أعدائهم أجمعين من الأوّلين والآخرين

 پيشگفتار

چندى پيش، از طريق اينترنت نامه اى از يك دانشور اهل سنّت را دريافت كردم كه در ضمن آن نامه از اين جانب درباره ماجراى فدك درخواست گفت و گو كرده بود. وى در بخشى از نامه خود چنين نوشته بود:

... به شرط آن كه ماجراى فدك را تنها از منظرى كه شايسته آن است بنگريم و آن را با معيار احساس و عاطفه ـ كه شايستگى قضاوت بين دو مدعى را ندارد ـ نسنجيم، بلكه نگرشى انديشمندانه بر آن داشته باشيم و با ديده انسانِ با انصافى كه بر احساس خود گردن نمى نهد، آن را نظاره كنيم و نگاه خويش را سوى حق بداريم، و آن را بپذيريم، در نزد هر كه باشد. البتّه بايستى اين نگرش در پرتو منابع موثق و اخبار معتبر اهل سنّت باشد.

 

وى در بخش ديگرى از نامه نوشته بود:

بايسته است كه در اين گفت و گو بى طرف و آزادانديش باشيم و حقايق را آن گونه كه هست و با بى طرفى تمام بيان كنيم؛ مانند هر مشكل ديگرى كه بين دو شخص به وجود مى آيد و نگاهى بر اساس معيارهاى صحيح را مى طلبد، تا به واقعيت و حقيقت دست يازيده شود.

 

پرسش هاى مطرح شده

اين دانشور سنّى در بخشى از نامه خود پرسش هايى را مطرح نموده بود كه چكيده آن ها چنين است:

1 ـ چرا ماجراى فدك اين همه مورد توجّه علماى شيعه قرار گرفته و حال آن كه در تاريخ اسلام موضوعات شبيه به آن به فراوانى يافت مى شود؟... آنان در پسِ اين همه تلاش و توجّه در پى يافتن چه چيزى هستند؟

2 ـ ادّعاى زهرا در اين ماجرا چند گونه است: گاهى مدّعى شده كه فدك بخشيده پيامبر صلى اللّه عليه وآله(1) است و گاه ادّعا نموده كه فدك ارث است. علّت اين گونه ادّعاها چيست؟ و چگونه مى توان همه آن ها را با هم توجيه نمود؟

3 ـ با آن كه على ]عليه السلام[ را محترم مى شماريم، ولى او همسر زهرا ]عليها السلام[ است و گواهى او در اين ماجرا ـ كه شهادت يك نفر به تنهايى است ـ دليل كافى نخواهد بود.

4 ـ بى ترديد ابوبكر به گوش خود شنيده بود كه پيامبر صلّى اللّه عليه وآله فرموده است:

إنّا معاشر الأنبياء لا نورث وما تركناه صدقة؛ ما گروه پيامبران ارث نمى گذاريم و آن چه از ما بر جا مى ماند صدقه است.

از اين رو بر او لازم بوده كه به فرموده پيامبر صلّى اللّه عليه وآله عمل كند، و لذا فرق نمى كند كه مدّعىِ ارث پيامبر، دختر او باشد يا شخصى ديگر؟

5 ـ حقيقت آن است كه زهرا ]عليها السلام[ زنى همانند ديگر زنان و بشرى مانند ديگران بوده است كه گاه خوشنود مى شود و گاه خشم مى گيرد؛ حال چه مى شود اگر به سبب واگذار نشدن فدك به او، بر ابوبكر خشم گرفته باشد؟

6 ـ در برخى روايات ما آمده است: كسى كه بر جنازه زهرا ]عليها السلام [نماز خوانده، ابوبكر بوده و اين موضوع نشانه خوشنودى او از ابوبكر است.

7 ـ شيعيان چيزى از مِلك به عنوان ارث به زن نمى دهند، چنان كه اين موضوع در روايات آنان نيز مطرح شده است.

8 ـ كلينى در كتاب كافى از ابو عبداللّه ]امام صادق عليه السلام[ نقل كرده است كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرموده اند:

وإنّ العلماء ورثوا الأنبياء، إنّ الأنبياء لم يورثوا ديناراً ولا درهماً... .

به راستى كه علما و دانشمندان از پيامبران ارث مى برند، همانا پيامبران دينار و درهمى به ارث نمى گذارند... .

9 ـ اگر در اين ماجرا حق با زهرا ]عليها السلام[ بوده است، پس چرا هنگامى كه على ]عليه السلام[ به حكومت رسيد فدك را باز پس نگرفت؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1)  على رغم اين كه در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارك پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمايش حضرتش، درود و صلوات را به صورت كامل آورده ايم.

 

مبانى پاسخ گويى

در پاسخ به موارد مطرح شده، اين گونه نوشتم:

بر هر پژوهشگر آزادانديش و منصف، روشن و آشكار است كه علماى شيعه دوازده امامى همواره با شرح صدر از هر پرسش و پژوهشى در مورد انديشه و اعتقاد شيعه، كه در وراى آن دست يازيدن به حق و پرده افكندن از چهره حقيقت بوده است، استقبال نموده اند.

آنان پيوسته در گفت و گوها و مناظره ها خود را به حفظ شؤون و آداب بحث و مناظره متعهّد دانسته اند و جز با استناد به شواهد روشن و استوار، و برگرفته از دلايل مورد اتّفاق دو طرف و يا اخبار موجود در مصادر و منابع قرون نخست و مورد اعتماد طرف مقابل سخن نرانده اند.

بديهى است كه در اين بحث نيز با وجود حساسيت و اهميّت بسيارش، همين شيوه و سيره، آشكار و هويدا خواهد بود. به طور كلّى پاسخ ما در چهار بخش بيان مى گردد:

بخش يكم: نگاهى كوتاه به ماجراى فدك

بخش دوم: نقد و بررسى حديث انحصارى

بخش سوم: نگاه فاطمه زهرا عليها السلام به غاصبين فدك

بخش چهارم: بررسى سه مورد مهمّ

 

از خداوند مى خواهم كه به حق محمّد و خاندان مطهّرش عليهم السلام مؤمنان را با اين بحث سود بخشد و آن را وسيله اى براى كسانى كه شايسته هدايت هستند قرار دهد.

سيّد على حسينى ميلانى

افزودن دیدگاه جدید