بخواب گل پسرم تو کجا و باران ها

بخواب گل پسرم تو کجا و باران ها

لب تو چشمه ی دریا و تشنه انسان ها

 

سفید تر زگلویت ندیده است کسی

گلوی تو شده مضمون ناب دوران ها

 

به روی دست پدر عاشقانه می خندی

چه آتشی زده این صحنه در دل و جانها

 

چه کینه ای است که این قوم زیر سر دارد

جمل گذشت ولی رد پای شیطان ها...

 

حدود شرعی صید و شکار معلوم است

چقدر تیر بزرگ است نا مسلمان ها

 

و هاجر و رد خنجر، رباب و حنجر تو

چه فصل مشترکی داشت عید قربان ها

علی پور زمان

افزودن دیدگاه جدید