یاس نبی: 19- فاطمه و قیامت:
چهرهی مقدس و ملكوتى فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در تاريخ اسلام آنقدر تابناك و روشن است كه چندان به تحقيق و بررسى نياز ندارد؛ اما با توجه به ايام شهادت آن بزرگوار شايسته است اندكى دربارهی فضايل حضرتش گفتگو كنيم، براين اساس، به سراغ روايات نورانى معصومان عليهم السلام مى رويم تا با مقام و جايگاه آن حضرت در قيامت آشنا شويم:
1. كيفيت برانگيخته شدن
برانگيخته شدن و رستاخيز از لحظات بسيار سخت و وحشتناك آيندهی بشر است؛ زمانى كه معصومان عليهم السلام همواره بدان مى انديشند و گاه از خوف آن بيهوش مى شدند، فاطمه(سلام الله علیها) نيز چنين بود و بيشتر بدين زمان مى انديشيد، فكر زنده شدن، عريان بودن انسانها در قيامت، عرضه شدن به محضر عدل الهى و... او را در اندوه فرو مى برد.
اميرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرمايد:
«روزى پيامبرخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر فاطمه(سلام الله علیها) وارد شد و او را اندوهناك يافت، فرمود: دخترم! چرا اندوهگينى؟
فاطمه پاسخ داد: پدرجان! ياد قيامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز رنجم مى دهد.
پيامبر فرمود:
آرى دخترم! آن روز، روز بزرگى است؛ اما جبرئيل از سوى خداوند برايم خبر آورد من اولين كسى هستم كه برانگيخته مى شوم؛ سپس ابراهيم و آنگاه همسرت على بن ابى طالب(علیه السلام)، پس از آن:
خداوند جبرئيل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مى فرستد،
وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهت برقرار مى سازد،
آنگاه اسرافيل لباسهاى بهشتى برايت مى آورد و تو آنها را مى پوشى،
فرشتهی ديگرى به نام زوقائيل مركبى از نور برايت مى آورد كه مهارش از مرواريد درخشان و جهازش از طلاست،
تو بر آن مركب سوار مى شوى و زوقائيل آن را هدايت مى كند،
در اين حال هفتاد هزار فرشته با پرچم هاى تسبيح پيشاپيش تو راه مى سپارند،
اندكى كه رفتى، هفتاد هزار حورالعين در حالى كه شادمانند و ديدارت را به يكديگر بشارت مى دهند، به استقبالت مى شتابند،
به دست هريك از حوريان منقلى از نور است كه بوى عود از آن بر مى خيزد... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهت حركت مى كنند،
هنگامى كه به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى، مريم دختر عمران همراه هفتاد هزار حورالعين به استقبال مى آيد و برتو سلام مى گويد، آنها سمت چپت قرار مى گيرند و همراهت حركت مى كنند،
آنگاه مادرت خديجه، اولين زنى كه به خدا و رسول او ايمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته كه پرچم هاى تكبير در دست دارند، به استقبالت مى آيند،
وقتى به جمع انسانها نزديك شدى، حواء با هفتاد هزار حورالعين به همراه آسيه دختر مزاحم نزدت مى آيد و با تو رهسپار مى شود.
حضور فاطمه در ميان مردم
فاطمه جان، هنگامى كه به وسط جمعيت حاضر در قيامت مى رسى، كسى از زير عرش پروردگار به گونه اى كه تمام مردم صدايش را بشنوند، فرياد مى زند:
چشم ها را فرو پوشانيد و نظرها را پايين افكنيد تا صديقه فاطمه، دخت پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و همراهانش عبور كنند.
پس در آن هنگام هيچ كس جز ابراهيم خليل الرحمان و على بن ابىطالب(علیه السلام) و... به تو نگاه نمى كنند. (1)
جابربن عبدالله انصارى نيز در حديثى از پيامبرخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اين حضور را چنين توصيف مى كند:
روز قيامت دخترم فاطمه بر مركبى از مركب هاى بهشت وارد عرصهی محشر مى شود، مهار آن مركب از مرواريد درخشان، چهار پايش از زمرد سبز، دنباله اش از مشك بهشتى و چشمانش از ياقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد كه بيرون آن از درونش و درون آن از بيرونش نمايان است، فضاى داخل آن گنبد، انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمت خدايى است، بر فرازش تاجى از نور ديده مى شود كه هفتاد پايه از درّ و ياقوت دارد كه همانند ستارگان درخشان نور مى افشانند،
در هريك از دو سمت راست و چپ آن مركب هفتاد هزار فرشته به چشم مى خورد،
جبرئيل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مى كند: نگاه خود فراسوى خويش گيريد و نظرها پايين افكنيد، اين فاطمه دختر محمّد است كه عبور مى كند،
در اين هنگام، حتى پيامبران و انبيا و صديقين و شهدا همگى از ادب ديده فرو مى گيرند تا فاطمه(سلام الله علیها) عبور مى كند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى گيرد، (2)
منبرى از نور براى فاطمه(سلام الله علیها):
در ادامهی گفتگوى پيامبر با دختر گرامى اش، دربارهی چگونگى حضور وى در عرصهی قيامت، چنين مى خوانيم:
سپس منبرى از نور برايت برقرار مىسازند كه هفت پله دارد و بين هر پله اى تا پلهی ديگر صفهايى از فرشتگان قرار گرفته اند كه در دستشان پرچم هاى نور است، همچنين در طرف چپ و راست منبر حورالعين صف مى كشند...
آنگاه كه بر بالاى منبرقرار مى گيرى، جبرئيل مى آيد و مى گويد: اى فاطمه! آنچه مايلى از خدا بخواه... (3)
شكايت در دادگاه عدل الهى:
اولين در خواست فاطمه در روز قيامت، پس از عبور از برابر خلق، شكايت از ستمگران است.
جابرابن عبدالله انصارى از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنين نقل مى كند:
هنگامى كه فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مى گيرد، خود را از مركب به زير انداخته، اظهار مى دارد:
الهى و سيدى، ميان من و كسى كه مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى كن، خدايا! بين من و قاتل فرزندم، حكم كن... (4)
براساس روايتى ديگر، پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
دخترم فاطمه در حالى كه پيراهن هاى خونين در دست دارد، وارد محشر مى شود؛ پايه اى از پايه هاى عرش را در دست مى گيرد و مى گويد:
«يا عدل يا جبّار احكم بينى و بين قاتل ولدى»؛
اى خداى عادل و غالب، بين من و قاتل فرزندم داورى كن.
قال: «فيحكم لابنتي و ربّ الكعبة»؛
به خداى كعبه سوگند، به شكايت دخترم رسيدگى مى شود و حكم الهى صادر مى گردد. (5)
ديدار حسن و حسين عليهما السلام:
دومين خواستهی فاطمه در روز قيامت از خداوند چنين است: خدايا! حسن و حسين را به من بنمايان.
در اين لحظه، امام حسن و امام حسين عليهما السلام به سوى فاطمه مى روند، در حالى كه از رگ هاى بريده حسين خون فوران مى كند. (6)
پيامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مى فرمايد: هنگامىكه به فاطمه گفته مى شود وارد بهشت شو، مى گويد:
هرگز وارد نمى شوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه كردند؟
به وى گفته مى شود: به وسط قيامت نگاه كن،
پس بدان سمت مى نگرد و فرزندش حسين را مى بيند كه ايستاده و سر در بدن ندارد، دخت پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ناله و فرياد سر مى دهد، فرشتگان نيز (باديدن اين منظره) ناله و فرياد بر مى آورند، (7)
امام صادق(علیه السلام) مى فرمايد: حسين بن على(علیه السلام) در حالى كه سر مقدسش را در دست دارد، مى آيد، فاطمه با ديدن اين منظره ناله اى جانسوز سر مى دهد، در اين لحظه، هيچ فرشتهی مقرب و پيامبر مرسل و بندهی مؤمنى نيست مگر آنكه به حال او مى گريد، (8)
در اين موقعيت، خداوند به خشم آمده، به آتشى به نام «هبهب» كه هزار سال در آن دميده شده تا سياه گشته و هيچ آسودگى در آن راه نمى يابد و هيچ اندوهى از آنجا بيرون نمى رود، دستور مى دهد كشندگان حسين بن على را برگير و جمع كن... آتش به فرمان پروردگار عمل كرده، همهی آنها را برمى چيند... (9)
شفاعت براى دوستان اهل بيت عليهم السلام:
سومين درخواست فاطمه در روز قيامت از پروردگار، شفاعت از دوستان و پيروان اهلبيت عليهم السلام است كه مورد قبول حق قرار مى گيرد و دوستان و پيروانش را مورد شفاعت قرار مى دهد.
امام باقر(علیه السلام) مى فرمايد: هنگامىكه فاطمه به در بهشت مى رسد، به پشت سرش مى نگرد، ندا مى رسد:
اى دختر حبيب! اينك كه دستور داده ام به بهشت بروى، نگران چه هستى؟
فاطمه(سلام الله علیها) جواب مى دهد: اى پروردگار! دوست دارم در چنين روزى با پذيرش شفاعتم، مقام و منزلتم معلوم شود.
ندا مى رسد: اى دختر حبيبم! برگرد و در مردم بنگر و هر كه در قلبش دوستى تو يا يكى از فرزندانت نهفته است، داخل بهشت گردان. (10)
امام باقر(علیه السلام) در روايتى ديگر مى فرمايد: در روز قيامت بر پيشانى هر فردى، مؤمن يا كافر نوشته شده است، پس به يكى از محبّان اهلبيت عليهم السلام كه گناهانش زياد است دستور داده مى شود به جهنم برده شود، در آن هنگام، فاطمه(سلام الله علیها) ميان دو چشمش را مى خواند كه نوشته شده است: دوستدار اهلبيت، پس به خدا عرضه مى دارد:
الهى و سيدى! تو مرا فاطمه ناميدى و دوستان و فرزندانم را به وسيلهی من از آتش دور ساختى و وعدهی تو حق است و هرگز وعدهات را زير پا نمى نهى.
ندا مى رسد: فاطمه! راست گفتى؛ من تو را فاطمه ناميدم و به وسيلهی تو، دوستان و پيروانت و دوستان فرزندانت و پيروانشان را از آتش دور گردانيدم، وعدهی من حق است و هرگز تخلف نمى كنم،
اينكه مى بينى دستور دادم بنده ام را به دوزخ برند، بدين جهت بود كه درباره اش شفاعت كنى و شفاعتت را بپذيرم تا فرشتگان، پيامبران، رسولان و همهی مردم از منزلت و مقامت آگاهى يابند، حال بنگر، دست هركه بر پيشانىاش «مؤمن» نوشته شده، بگير و به بهشت ببر. (11)
شفاعت دوستان فاطمه از ديگران:
عظمت و مقام حضرت فاطمه در روز قيامت چنان است كه خداوند به خاطر فاطمه، به دوستان آن حضرت نيز مقام شفاعت مى دهد.
امام باقر(علیه السلام) به جابر فرمود:
جابر! به خدا سوگند، فاطمه(سلام الله علیها) با شفاعت خود در آن روز، شيعيان و دوستانش را از ميان اهل محشر جدا مى سازد، چنانكه كبوتر دانهی خوب را از دانهی بد جدا مى كند،
هنگامى كه شيعيان فاطمه همراه وى به در بهشت مى رسند، خداوند در دلشان مى افكند كه به پشت سر بنگرند.
وقتى چنين كنند، ندا مى رسد:
دوستان من! اكنون كه شفاعت فاطمه را در حق شما پذيرفتم، نگران چه هستيد؟
آنان عرضه مى دارند:
پروردگارا! ما نيز دوست داريم در چنين روزى مقام و منزلت ما براى ديگران آشكار شود.
ندا مى رسد:
دوستانم! برگرديد و بنگريد و هركه به خاطر دوستى فاطمه شما را دوست داشت و نيز هر كه به خاطر محبت فاطمه به شما غذا، لباس يا آب داده و يا غيبتى را از شما دور گردانيده، همراه خود وارد بهشت كنيد. (12)
به سوى بهشت
فاطمه(سلام الله علیها)، پس از شفاعت از دوستان خود و فرزندانش و رسيدگى به شكايتش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا، با جلال و شكوه خاصى وارد بهشت مى شود.
پيامبراكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مى فرمايد:
روز قيامت دخترم فاطمه در حالى كه لباسهاى اهدايى خداوند را كه با آب حيات آميخته شده، پوشيده، محشور مى شود و همهی مردم از مشاهده اين كرامت تعجب مى كنند، آنگاه لباسى از لباسهاى بهشت بر وى پوشانده مى شود، بر هزار حلهی بهشتى براى او با خط سبز چنين نوشته شده است: دختر پيامبر را به بهترين شكل ممكن و كاملترين هيبت و تمامترين كرامت و بيشترين بهره وارد بهشت سازيد. پس، فاطمه(سلام الله علیها) را به فرمان پروردگار در كمال عظمت و شكوه، در حالىك ه پيرامونش هفتاد هزار كنيز قرار گرفته، به بهشت مى برند. (13)
استقبال حوريان بهشتى
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به فاطمه(سلام الله علیها) فرمود:
هنگامى كه به در بهشت مى رسى، دوازده هزار حوريه، كه تاكنون به ملاقات كسى نرفته و نخواهند رفت در حالى كه مشعلهاى نورانى به دست دارند و بر شترانى از نور كه جهازهايشان از طلاى زرد و ياقوت سرخ و مهارهايشان از لؤلؤ و مرواريد درخشان است سوارند، به استقبالت مى شتابند، پس وقتى داخل بهشت شدى، بهشتيان به يكديگر ورودت را بشارت خواهند داد و براى شيعيانت سفره هايى از گوهر، (14) كه بر پايه هايى از نور برقرار ساخته اند، آماده مى سازند و در حالى كه هنوز ساير مردم گرفتار حسابرسى اند، آنان از غذاهاى بهشتى مى خورند. (15)
اولين سخن فاطمه در بهشت
سلمان فارسى از پيامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنين روايت كرده است:
هنگامى كه فاطمه داخل بهشت مى شود و آنچه خداوند برايش مهيا كرده مى بيند، اين آيه را تلاوت مى كند:
(بسم الله الرحمن الرحيم * الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَلا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ). (16)
ستايش و سپاس ويژهی خدايى است كه اندوهمان را زدود، بدرستى كه پروردگار ما آمرزنده و پاداشدهنده است؛ پروردگارى كه در سايهی بخشش خود ما را به بهشت و اقامتگاه هميشگى مان فرود آورد، ما در آنجا با رنج و ملالى رو به رو نمى شويم.
نورانى شدن بهشت از نور فاطمه(سلام الله علیها)
ابن شهرآشوب مى نويسد: در بسيارى از كتابها، از جمله كشف ثعلبى و فضائل ابوالسعادات، در معناى اين آيه (لايرون فيها شمسا و لازمهريرا) (17) (ونمى بينند در بهشت نه آفتاب و نه سرمايى را)
آورده اند كه ابن عباس گفت:
چنانكه بهشتيان در بهشت هستند، ناگاه نورى مى بينند كه باغهاى بهشت را نورانى كرد، اهل بهشت اظهار مى دارند: خدايا! تو در كتابى كه بر پيامبرت فرستادى، فرمودى: (لايرون فيها شمسا) (بهشتيان در بهشت خورشيدى نخواهند ديد، ) ندا مى رسد: اين، نور آفتاب و ماه نيست، بلكه على و فاطمه از چيزى تعجب كرده و خنديدند و از نور آن دو، بهشت روشن گرديد. (18)
زيارت انبيا از فاطمه در بهشت
آنگاه كه همهی انبيا و اولياى خدا وارد بهشت شدند، آهنگ ديدار دختر پيامبر خدا مى كنند، رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به فاطمه فرمود:
هرگاه اولياى خدا در بهشت مستقر گرديدند، از آدم گرفته تا ساير انبيا همه به ديدارت مى شتابند. (19)
عنايات خداوند به فاطمه در بهشت
پروردگار منان به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در بهشت عناياتى ويژه خواهد داشت، بخشى از آن عنايات چنين است:
1 - خانه هاى بهشتى
پيامبرخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هنگامى كه مرا به معراج بردند و داخل بهشت شدم، به قصر فاطمه رسيدم؛ درون آن هفتاد قصر بود كه تمام در و ديوار و اتاقهايش از دانه هاى مرواريد سرخ ساخته شده، همهی آنها به يك شكل زينت داده شده بود. (20)
2 - همنشينى با پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به على(علیه السلام) فرمود:
ياعلى! تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشين من هستيد، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: (برادران بر تختهاى بهشتى رو به روى هم مى نشينند) (21)
3 - درجه وسيله
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: فى الجنة درجة تدعى الوسيلة فإذا سألتم الله فأسالوا لي الوسيلة. قالوا يا رسول الله من يسكن معك فيها؟ قال على و فاطمة و الحسن و الحسين. (22)
در بهشت درجه اى به نام «وسيله» است، هرگاه خواستيد، هنگام دعا چيزى برايم بخواهيد، مقام وسيله را از خداوند خواستار شويد.
گفتند: يا رسول الله! چه كسانى دراين درجه (مخصوص) با شما همنشين خواهند بود؟
فرمود: على، فاطمه، حسن و حسين.
علامه امينى در منقبت بيست و ششم مى نويسد:
از مناقب حضرت زهرا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) همراه بودن او با پدر و همسر و فرندانش در درجة الوسيله است، آنجا پايتخت عظمت حضرت حق تبارك و تعالى است و جز پنج تن عليهم السلام هيچيك از انبيا و اوليا و مرسلين و صالحان و فرشتگان مقرّب كسى بدان راه نمى يابد. (23)
4 - سكونت در حظيرة القدس
سيوطى در مسند مىنويسد:
«إنّ فاطمة و علياً و الحسن و الحسين فىحظيرة القدس فى قبة بيضاء سقفها عرش الرحمن»؛ (24)
فاطمه و على و حسن و حسين در جايگاهى بهشتى به نام «حظيرةالقدس» در زير گنبدى سفيد به سرمىبرند كه سقف آن عرش پروردگار است،
پيامبرخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: در قيامت، جايگاه من و على و فاطمه و حسن و حسين سرايى زير عرش پروردگار است، (25)
نويسندهی خصايص فاطمه، ضمن بيانى مفصل درباره حظيرةالقدس، مى نويسد: والاترين جايگاهها در بهشت، حظيرةالقدس است. (26)
5 - بخشيدن چشمهی تسنيم به فاطمه(سلام الله علیها)
طبرى از همام بن ابى على چنين نقل مى كند: به كعب الحبر گفتم: نظرت دربارهی شيعيان على بن ابى طالب چيست؟
گفت: اى همام! من اوصافشان را در كتاب خدا مى يابم، اينان پيروان خدا و پيامبرش و ياران دين او و پيروان ولى اش شمرده مى شوند، اينان بندگان ويژهی خدا و برگزيدگان اويند، خدا آنها را براى دينش برگزيد و براى بهشت خويش آفريد، جايگاهشان در فردوس اعلاى بهشت است؛ در خيمه اى كه اتاقهايى از مرواريد درخشان دارد، زندگى مى كنند، آنان از مقرّبين ابرارند و سرانجام از جام «رحيق مختوم» مى نوشند.
رحيق مختوم چشمهاى است كه به آن «تسنيم» گفته مى شود و هيچ كس جز آنها از آن چشمه استفاده نخواهدكرد، تسنيم، چشمه اى است كه خداوند آن را به فاطمه(سلام الله علیها) دختر پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و همسر على ابن ابى طالب(علیه السلام) بخشيد و از پاى ستون خيمهی فاطمه جارى مى شود. آب آن چشمه چنان گواراست كه به سردى كافور و طعم زنجفيل و عطر مشك شباهت دارد... (27)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پىنوشت:
1 - بحار الانوار، ج43، ص 225.
2 - فاطمة الزهراء، علامه امينى، ص 74؛ امالى صدوق، ص16.
3 - بحارالانوار، ج43، ص 225.
4 - امالى صدوق، ص16.
5 - مناقب على بن ابىطالب، ص63.
6 - بحارالانوار، ج43، ص 220.
8 -7 - همان، ص 221.
9 - همان، ص 222.
10 - تفسير فرات كوفى، ص 114.
11 - بحارالانوار، ج43، ص 15.
12 - تفسير فرات كوفى، ص 114.
13 - ذخائرالعقبى، ص 48.
14 - كنايه از غذاهايى بسيار خوب است.
15 - بحارالانوار، ج43، ص227.
16 - القطره، ص 192؛ سوره فاطر، آيه 34.
17 - انسان، آيه13.
18 - مناقب آلابىطالب، ج3، ص329.
19 - بحارالانوار، ج43، ص227.
20 - همان، ص76.
22 - 21 - فاطمة الزهراء، ص99.
23 - همان، ص113.
24 - مسندفاطمه، ص 45؛ كفايةالطالب، ص 311؛ بشارةالمصطفى، ص 48.
25 - فاطمه الزهراء، ص 100.
26 - خصايص فاطمه، ص 341.
27 - بشارة المصطفى، ص 50.
افزودن دیدگاه جدید