شعر و ادبیات
ای فاطمه را شمیم! کی میآیی؟  جانبخشتر از نسیم! کی میآیی؟  "یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه" کی میتابی؟  "یَابنَ النَّبَإِ العظیم" کی میآیی؟
  نماز عمر قضا شد بگو چه کار کنم؟  چگونه این همه پائیز را بهار کنم؟  تمام خیرالعملهای من تباه شدند  بگو کجا بروم کسب اعتبار کنم
  می شود این شب هجران سحر ان شاءلله  می رسد صبح سفید ظفر ان شاءلله  مژده ای منتظران چشم شما روشن باد  به مه طلعت آن منتظر ان شاءلله
  عرفه آمده از یار خبر نیست چرا؟  چقدر ناله زنم آه ، کجایی آقا ؟
  امسال عید قربان غم ها فزون گرفته  دردا بجای شادی، رنگی ز خون گرفته     جور و ستم، تباهی، ناامنی و سیاهی  در سرزمین مکه، گویا جنون گرفته
  





