ماجرای کامل غدیر / در غدیر چه گذشت

در بيست و پنجم ذى القعده كاروان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با شمار زيادى از مسلمانان كه مورخان تعداد آنها را تا صد هزار نفر و يا اندكى بيشتر ذكر كرده‏ اند...

زمينه هاى تاريخى حادثه غدير

در بيست و پنجم ذى القعده كاروان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با شمار زيادى از مسلمانان كه مورخان تعداد آنها را تا صد هزار نفر و يا اندكى بيشتر ذكر كرده‏اند،از مدينه به قصد مكه خارج گرديد.اين عده غير از كسانى بودند كه از نقاط ديگر عربستان از جمله ساكنان مكه و آباديهاى اطراف آن‏به حج گزاران ملحق شدند.

 

شيخ مفيد در كتاب الارشاد آورده است:

 

پس از برخورد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با مسيحيان نجران و جريان مباهله،حجة الوداع به وقوع پيوست.اندكى قبل از اين پيشامد،پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم على عليه السلام را به يمن فرستاد تا خمس گنجينه‏ها و معادن را از اهالى آنجا بگيرد و آنچه را كه مسيحيان نجرانـاز حله و پولـمتعهد شده بودند،دريافت كند.حضرت على عليه السلام به محل مأموريت خود عزيمت كرد.رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به كس ديگر غير از على عليه السلام در اين كار اعتماد نكرد و در ميان مردم هيچكس را شايسته اين كار نديد .حضرتش على عليه السلام را به عنوان نايب خود به اين سفر گسيل داشت،زيرا درباره انجام مأموريتى كه بر عهده‏اش گذاشته بود،آسوده خاطر بود.

 

در همين ايام رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آهنگ حج نمود و پس از آنكه جمعيت زيادى از مدينه و اطراف آن با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همراه شدند،آن حضرت در بيست و پنجم ذى القعده از مدينه خارج گرديد.همزمان با آن رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نامه‏اى به على عليه السلام كه در يمن به سر مى‏برد ارسال كرد و در آن به آن حضرت سفارش كرد كه از يمن به مكه آيد،اما در مورد نوع حج خود و چگونگى نيت آن مطلبى براى على عليه السلام ننوشت.

 

به هر حال،رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در جمع مسلمانان به سوى مكه به راه افتاد و حضرت على عليه السلام نيز با سپاهى كه همراهش بودند،از يمن به سمت مكه حركت نمود.حضرتش با نزديك شدن به مكه،سپاه را به شخصى سپرد و خود جهت ديدار پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به سرعت روانه گشت به طورى كه موفق شد قبل از ورود به مكه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را ملاقات كند و درباره سفر خود و حله‏ها و هدايايى كه آورده بود گزارشى تقديم نمايد.رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ضمن اظهار خرسندى از ديدار على عليه السلام از او سؤال كرد كه:اى على،به چه نيتى احرام بستى؟على عليه السلام در پاسخ گفت :اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شما براى من ننوشته بودى كه خود به چه نيتى احرام خواهى بست،من به نيت شما آگاه نبودم،از اين رو به هنگام احرام و تلبيه نيتم را به نيت شما پيوند زدم و گفتم:بار خدايا،من به همان نيتى احرام مى‏بندم كه رسول تو بسته است و سى و چهار شتر نيز براى قربانى با خود آورده‏ام.رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:الله اكبر!من شصت و شش شتر براى قربانى آورده‏ام.تو در حج و مناسك و انجام قربانى با من شريك هستى.اكنون بر احرام خود باش و به سوى لشكر باز گرد و آنان را سريعا بياور تا در مكه به هم ملحق گرديم.

 

attachment8

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم جهت انجام مناسك حج چند روزى در مكه به سر برد.آن حضرت در روز عرفه ـو به روايتى در روز عيدـخطبه‏اى در جمع مسلمانان ايراد فرمود كه در آن همگان را به رعايت تقواى الهى،تعهد به ارزشهاى اخلاقى و مراعات حقوق يكديگر سفارش نمود. (1) پس از آن رسول گرامى صلى الله عليه و آله و سلم تصميم گرفت كه مكه را به قصد مدينه ترك گويد.فرمان حركت صادر گرديد و بار ديگر خيل عظيم مردم به همراهى پيامبر خود مكه را به قصد مدينه پشت سر گذاشتند.هنگامى كه اين كاروان عظيم به نزديك جحفه رسيد،

 

4

امين وحى الهى در نقطه‏اى به نام غدير خم فرود آمد

 

و اين آيه را به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نازل كرد كه:

 

يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدى القوم الكافرين.

 

يعنى:اى پيامبر!آنچه را از سوى پروردگارت نازل شده است،به مردم برسان.و اگر چنين نكنى،رسالت او را انجام نداده‏اى.و خداوند تو را از(خطرهاى احتمالى)مردم حفظ مى‏كند.و خداوند جمعيت كافران را هدايت نخواهد كرد.

 

5

غدير در آيينه قرآن و روايات ص5 دكتر مجيد عارف

 

برنامه‏هاى قبل از خطابه

 

صبح آن روز كه پيامبر (ص) از مكه حركت كردند جمعيتى بيش از يكصد و بيست هزار نفر به همراه آنحضرت به سوى غدير خم آمدند.

 

با رسيدن به منطقه غدير، حضرت مسير حركت را به سمت راست جاده تغيير دادند و فرمودند تا منادى ندا كند: «همه مردم متوقف شوند و آنانكه پيش رفته‏اند باز گردند و آنانكه پشت سر هستند توقف كنند، تا همه در محل از پيش تعيين شده جمع شوند». همچنين دستور دادند : «كسى زير درختان كهنسالى كه در آنجا بود نرود و آن محل خالى بماند» .

 

6

با اين دستور همه مركبها از حركت ايستادند و همه مردم در منطقه غدير پياده شدند و هر يك براى خود جائى پيدا كردند و خيمه‏ها را بر پا كردند و مستقر شدند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغى زمين به حدى بود كه مردمـو حتى خود حضرت گوشه‏اى از لباسشان را بر سر انداخته و گوشه‏اى از آن را زير پاى خود قرار داده بودند، و عده‏اى از شدت گرما عبا را به پاهايشان پيچيده بودند. پيامبر (ص) به سلمان و ابوذر و مقداد و عمار دستور آماده سازى محوطه بين چند درخت كهنسال را دادند. آنان پس از كندن خارهاى زير درختان و جمع آورى سنگهاى نا هموار، آنجا را جارو زده و آب پاشى كردند. در فاصله بين دو درخت روى شاخه‏ها پارچه‏هايى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد، و آن محل براى برنامه سه روزه‏اى كه حضرت در نظر داشتند كاملا مساعد شود.

 

7

در زير سايبان، سنگها را روى هم چيدند و از رو اندازهاى شتران و ساير مركبها نيز كمك گرفتند و روى همه آنها پارچه‏اى انداختند، و منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند. اين منبر را طورى بر پا كردند كه نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد و پيامبر (ص) هنگام سخنرانى مشرف بر مردم باشند تا صداى حضرت به همه برسد و همه آنحضرت را ببينند. البته يك نفر سخنان پيامبر (ص) را براى مردم تكرار مى‏كرد تا افرادى كه دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.

 

كيفيت سخنرانى پيامبر (ص)

 

انتظار مردم به پايان رسيد. منادى پيامبر (ص) ندا داد تا مردم جلوى منبر اجتماع كنند، و با آماده شدن صفها نماز را به جماعت خواندند.

 

2

بعد ازآن مردم ناظر بودند كه پيامبر (ص) بر فراز آن منبر ايستادند و به امير المؤمنين (ع) دستور دادند بالاى منبر بيايد. آنحضرت نيز بالاى منبر رفته و يك پله پايين‏تر در طرف راست پيامبر (ص) ايستاند.

 

سپس آنحضرت نگاهى به سمت راست و چپ جمعيت نمودند و منتظر شدند تا مردم كاملا جمع شوند و آرام بگيرند. پس از آماده شدن مردم، پيامبر اكرم (ص) سخنرانى تاريخى و آخرين خطابه رسمى‏خود را براى جهانيان آغاز كردند.

 

سخنرانى پيامبر (ص) در غدير با شيوه خاص آن كه دو نفر بر فراز منبر در حال قيام ديده مى‏شدند حدود يك ساعت طول كشيد. اين بيانات حضرت در يازده بخش قابل ترسيم است:

 

در اولين بخش سخن، آنحضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حقتعالى را ذكر فرمودند، و به بندگى خود درمقابل ذات الهى شهادت دادند.

 

در بخش دوم تصريح فرمودند كه بايد فرمان مهمى درباره على (ع) ابلاغ كنم، و گر نه رسالت الهى را نرسانده‏ام و ترس از عذاب خدا دارم.

 

در سومين بخش، آنحضرت امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرين روز دنيا با عموميت ولايت آنان بر همه انسانها، در طول زمانها و در همه مكانها، و نفوذ كلماتشان در جميع امور اعلام فرمودند.

 

در بخش چهارم خطبه، پيامبر (ص) بازوان امير المؤمنين (ع) را گرفتند و آنحضرت را از جا بلند كردند و در اين حال فرمودند: «من كنت مولاه فهذا على مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» . سپس كمال دين را با ولايت ائمه (ع) اعلام فرمودند.

 

در بخش پنجم، حضرت صريحا فرمودند: «هركس از ولايت ائمه (ع) سر باز زند اعمال نيكش سقوط مى‏كند و در جهنم خواهد بود» .

 

بعد از آن شمه‏اى از فضائل امير المؤمنين (ع) را متذكر شدند.

 

در مرحله ششم، پيامبر (ص) با تلاوت آياتى از قرآن در رابطه با عذاب الهى ولعن دشمنان دين، فرمودند: «منظور از اين آيات عده‏اى از اصحاب من هستند كه مأمور به چشم پوشى از آنان هستم، ولى بدانند كه خداوند ما را بر معاندين و مخالفين وخائنين و مقصرين حجت قرار داده، و اغماض نسبت به آنان در دنيا مانع از عذاب آخرت نيست» .

 

سپس بيزارى خود را از گمراه كنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره‏اى هم به «اصحاب صحيفه ملعونه» و غاصبين مقام امامت نمودند.

 

در بخش هفتم، حضرت تكيه سخن را بر اثرات ولايت اهل بيت (ع) قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقيم در سوره حمد شيعيان اهل بيت هستند» . سپس آياتى درباره اهل بهشت را به پيروان آل محمد (ع)، وآياتى درباره اهل جهنم را به دشمنان آل محمد (ص) تفسير فرمودند.

 

در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره حضرت بقية الله الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و آينده‏اى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل الله فرجه را به جهانيان مژده دادند.

 

در بخش نهم مردم را به بيعت با خود و سپس با على (ع) دعوت نمودند و آن را از طرف خداوند و بيعت با حقتعالى دانستند.

 

در دهمين بخش، پيامبر (ص) درباره كيفيت بيان احكام الهى در آينده مسلمين فرمودند: چون بيان همه حلالها و حرامها توسط من امكان ندارد، با بيعتى كه درباره امامان (ع) از شما مى‏گيرم حلال و حرام را تا روز قيامت بيان كرده‏ام، يعنى بيان ايشان در حكم بيان من است. بالاترين امر به معروف و نهى از منكر را نيز، تبليغ پيام غدير درباره اطاعت از امام (ع) و نهى از مخالفتشان دانستند. در آخرين مرحله خطابه، بيعت لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بيعت با دست، از زبانهاى شما اقرار بگيرم» . سپس مطلبى را كه خلاصه آن اطاعت از دوازده امام (ع) و عهد و پيمان بر ثابت قدم بودن و بر رساندن پيام غدير به نسلهاى آينده و غائبان از غدير بود براى مردم گفتند و مردم آنرا تكرار كردند. كلمات نهايى پيامبر (ص) دعا براى اقرار كنندگان و نفرين بر منكرين اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پايان رساندند.

 

3

 

دو اقدام عملى بر فراز منبر

 

در اثناى خطبه، پيامبر (ص) دو اقدام عملى انجام دادند كه بسيار جلب توجه نمود:

 

اول: بلند كردن و معرفى امير المؤمنين (ع)

 

حضرت پس از مقدمه چينى و ذكر مقام خلافت و ولايت امير المؤمين (ع)، براى آنكه تا آخر روزگار راه هر گونه شك و شبهه بسته باشد، پس از معرفى صاحب ولايت بصورت لسانى، آنحضرت را عملا معرفى كردند. بدين ترتيب ه ابتدا فرمودند:

 

«باطن قرآن و تفسير آنرا براى شما بيان نمى‏كند مگر اين كسى كه دست او را مى‏گيرم و او را بلند مى‏كنم و بازويش را گرفته و او را بالا مى‏برم» .

 

پس ازآن، حضرت گفته خود را عملى كردند و بازوان امير المؤمنين (ع) را گرفتند. در اين هنگام امير المؤمنين (ع) دستان خود را به سمت صورت حضرت باز كردند بطورى كه دستهايشان به سوى آسمان بلند شد. سپس پيامبر (ص) امير المؤمنين (ص) را از جا بلند كردند تا حدى كه پاهاى آنحضرت محاذى زانوهاى پيامبر (ص) قرار گرفت. در اين حال فرمودند:

 

«من كنت مولاه فهذا على مولاه»

 

«هر كس كه من مولى و صاحب اختيار اويم اين على مولى و صاحب اختيار اوست» .

 

دوم: بيعت با قلبها و زبانها

 

از آنجا كه بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه مشكل بود، و از طرفى امكان داشت افرادى به بهانه‏هاى مختلف از بيعت شانه خالى كنند و حضور نيابند، لذا حضرت در اواخر سخنرانى فرمودند: اى مردم، چون جمعيت شما بيش از آن است كه با دست من در زمان واحد بيعت كنيد، پس همگى قبلا اين سخنى را كه من مى‏گويم بقصد بيعت تكرار كنيد و بگوئيد:

 

«ما فرمان تو از جانب خداوند راـكه درباره على بن ابى طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندىـاطاعت مى‏كنيم و به آن راضى هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين امر الهى بيعت مى‏كنيم. . . عهد و پيمان در اين باره براى آنان از ماـاز قلبها و جانها و زبانها و ضماير و دستانمانـگرفته شد. هر كس توانست با دستش، و گر نه با زبانش بدان اقرار مى‏نمايد»

 

ghadir87-6_870b67

 

متن کامل خطبه رسول الله در غدیر خم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

1 حمد و ثنای الهی

 

حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه،و در تنهایی وفرد بودن خود نزدیک است .در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است.علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است،و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد.همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود.

 

صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست.ابتدا کننده او و باز گرداننده اوست و هر کاری بسوی او باز می گردد.

 

بوجود آورنده بالا برده شده ها(کنایه از آسمانها و افلاک)و پهن کننده گسترده ها(کنایه از زمین)یگانه حکمران زمینها و آسمانها،پاک و منزه و تسبیح شده،پروردگار ملائکه و روح،تفضل کننده بر همه آنچه خلق کرده و لطف کننده بر هر آنچه بوجود آورده است.هر چشمی زیر نظر اوست ولی چشمها او را نمی بینند.

 

کرم کننده و بردبار و تحمل کننده است.رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منت گذارده است.در انتقام گرفتن خود عجله نمی کند،و به آنچه از عذابش که مستحق آنند مبادرت نمی ورزد.

 

باطنها و سریره ها را می فهد و ضمایر را می داند و پنهانها بر او مخفی نمی ماند و مخفی ها بر او مشتبه نمی شود.او راست احاطه بر هر چیزی و غلبه بر همه چیز و قوت در هر چیزی و قدرت بر هر چیزی،و مانند او شیئی نیست.اوست بوجود آورنده شیئ(چیز)هنگامی که چیزی نبود .دائم و زنده است و به قسط و عدل قائم است.نیست خدایی جز او که با عزت و حکیم است.

 

بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک می کند و او لطف کننده و آگاه است.هیچکس نمی تواند به دیدن به صفت او راه یابد،و هیچکس به چگونگی او از سر و آشکار دست نمی یابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمایی کرده است.

 

گواهی می دهم برای او که اوست خدایی که قدس و پاکی و منزه بودن او روزگار را پر کرده است.او که نورش ابدیت را فرا گرفته است.او که دستورش را بدون مشورت مشورت کننده ای اجرا می کند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمی شود.

 

آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالی تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسی و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله خلق کرده است.آنها را ایجاد کرد پس بوجود آمدند و خلق کرد پس ظاهر شدند.پس اوست خدایی که جز او خدایی نیست،صنعت او محکم و کار او زیبا است،عادلی که ظلم نمی کند و کرم کننده ای که کارها بسوی او باز می گردد.

 

شهادت می دهم که اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده اند.

 

پادشاه پادشاهان و گرداننده افلاک و مسخر کننده آفتاب و ماه،که همه با زمان تعیین شده در حرکت هستند.شب را بر روی روز و روز را بر روی شب می گرداند که بسرعت در پی آن می رود .در هم شکننده هر زورگوی با عناد،و هلاک کننده هر شیطان سرپیچ و متمرد.

 

برای او ضدی و همراه او معارضی نبوده است.یکتا و بی نیاز است.زائیده نشده و نمی زاید و برای او هیچ همتایی نیست.خدای یگانه و پروردگار با عظمت.می خواهد پس به انجام می رساند،و اراده می کند پس مقدر می نماید،و می داند پس به شماره می آورد.می میراند و زنده می کند،فقیر می کند و غنی می نماید،می خنداند و می گریاند،نزدیک می کند و دور می نماید،منع می کند و عطا می نماید.پادشاهی از آن او و حمد و سپاس برای اوست.خیر بدست اوست و او بر هر چیزی قادر است.

 

شب را در روز و روز را در شب فرو می برد.نیست خدایی جز او که با عزت و آمرزنده است.اجابت کننده دعا،بسیار عطا کننده،شمارنده نفسها و پروردگار جن و بشر،که هیچ امری بر او مشکل نمی شود،و فریاد دادخواهان او را منضجر نمی کند،و اصرار اصرار کنندگانش او را خسته نمی کند .نگهدارنده صالحین و موفق کننده رستگاران و صاحب اختیار مؤمنین و پروردگار عالمین.خدایی که از هر آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالی که شکر و سپاس گویند.

 

او را سپاس بسیار می گویم و دائما شکر می نمایم،چه در آسایش و چه در گرفتاری،چه در حال شدت و چه در حال آرامش.و به او و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان می آورم.دستورات او را گوش می دهم و اطاعت می نمایم وبه آنچه او را راضی می کند مبادرت می ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم می شوم بعنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او،چرا که اوست خدایی که نمی توان از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداریم(یعنی ظلم نمی کند) .

 

2 فرمان الهی برای مطلبی مهم

 

اقرار می کنم برای خداوند بر نفس خود بعنوان بندگی او،و شهادت می دهم برای او به پروردگاری،و آنچه به من وحی نموده ادا می نمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود اید که هیچکس نتواند آنرا دفع کند هر چند که حیله عظیمی بکار بندد و دوستی او خالص باشدنیست خدایی جز اوزیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی برمن نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده ام،و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است.

 

خداوند به من چنین وحی کرده است:«بسم الله الرحمن الرحیم،یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربکفی علی یعنی فی الخلافة لعلی بن ابی طالبو إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس»،«ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده درباره علی،یعنی خلافت علی بن ابی طالبو اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای،و خداوند تو را از مردم حفظ می کند».

 

ای مردم،من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام،و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان می کنم:

 

جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام پروردگارمکه او سلام است مرا مأمور کرد که در این محل اجتماع بپا خیزم و برهر سفید و سیاهی اعلام کنم که«علی بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است.نسبت او بمن همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست.و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است»،و خداوند در این مورد آیه ای از کتابش بر من نازل کرده است:«انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون»،«صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند»،و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عز و جل را قصد می کند.ای مردم،من از جبرئیل درخواست کردم که از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد،زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و افساد ملامت کنندگان و حیله های مسخره کنندگان اسلام اطلاع دارم،کسانی که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده استکه با زبانشان می گویند آنچه در قلبهایشان نیست و این کار را سهل می شمارند در حالیکه نزد خداوند عظیم است.و همچنین بخاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کرده اند تا آنجا که مرا«اذن»(گوش دهنده بر هر حرفی)نامیدند،و گمان کردند که من چنین هستم بخاطر ملازمت بسیار او(علی)با من و توجه من به او وتمایل او و قبولش از من،تاآنکه خداوند عز و جل در این باره چنین نازل کرد:«و منهم الذین یؤذون النبی ویقولون هو أذن قل اذنعلی الذین یزعمون أنه اذنخیر لکم،یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین...»،«و از آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیت می کنند و می گویند او«اذن»(گوش دهنده بر هر حرفی)است،بگو:گوش استبر ضد کسانی که گمان می کنند او «اذن» استو برای شما خیراست،به خدا ایمان می آورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام می نماید».

 

و اگر من بخواهم گویندگان این نسبت(اذن)را نام ببرم می توانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره کنم می نمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرفی کنم می توانم، ولی بخدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کرده ام.

 

بعد از همه اینها،خداوند از من راضی نمی شود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم.

 

سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فی حق علیو إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس»،«ای پیامبر برسان آنچهدر حق علیاز پروردگارت بر تو نازل شده واگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای،و خداوند تو را از مردم حفظ می کند».

 

3 اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام(ع)

 

ای مردم،این مطلب را درباره او بدانید وبفهمید،و بدانید که خداوند او رابرای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکی،و بر روستایی و شهری،و بر عجمی و عربی،و بر آزاد و بنده،و بر بزرگ و کوچک،و بر سفید و سیاه.بر هر یکتا پرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است.هر کس با او مخالفت کند ملعون است،و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهی است.خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است .

 

ای مردم،این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا می ایستیم،پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید،چرا که خداوند عز و جل صاحب اختیار شما و معبود شما است،و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده،و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است،و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد.

 

حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان(امامان)حلال کرده باشند،و حرامی نیست مگر آنچه خداو و رسولش و آنان(امامان)بر شما حرام کرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است،و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال وحرامش به من آموخته به او سپرده ام .

 

ای مردم،علی را(بر دیگران)فضیلت دهید.هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آنرا در من جمع کرده است و هر علمی را که آموخته ام در امام المتقین جمع نموده ام،و هیچ علمی نیست مگر آنکه آنرا به علی آموخته ام.اوست«امام مبین»که خداوند در سوره یس ذکر کرده است:«و کل شیی ء احصیناه فی إمام مبین»،«و هر چزی را در امام مبین جمع کردیم».

 

ای مردم،از او(علی)بسوی دیگری گمراه نشوید،و از او روی بر مگردانید و از ولایت او سر باز نزنید.اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل می کند،و باطل را ابطال نموده و از آن نهی می نماید،و در راه خدا سرزنش ملامت کننده ای او را مانع نمی شود.

 

او(علی)اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمان به من بر او سبقت نگرفت.اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکاری کرد.اوست که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمی کرد.اولین مردم در نماز گزاردن،و اول کسی است که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمی کرد.اولین مردم در نماز گزاردن،و اول کسی است که با من خدا را عبادت کرد.از طرف خداوند به او امر کردم تا در خوابگاه من بخوابد،او هم در حالیکه جانش را فدای من کرده بود در جای من خوابید.

 

ای مردم، او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است،و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.

 

ای مردم،او از طرف خداوند امام است،و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد.حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت وتا آخر روزگار معذب نماید.پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم وسنگها هستند و برای کافران آماده شده است.

 

ای مردم،بخدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده اند، و من بخدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل اسمانها و زمینها هستم.هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است.و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است،و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است،و شک کننده درباره ما در آتش است.

 

ای مردم،خداوند این فضیلت را بر من ارزانی داشته که منتی از او بر من و احسانی از جانب او بسوی من است.خدایی جز او نیست.حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال.

 

ای مردم،علی را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من از مرد و زن است تا مادامی که خداوند روزی را نازل می کند و خلق باقی هستند.ملعون است ملعون است،مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد.بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و می گوید:«هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد».هر کس ببیند برای فردا چه پیش فرستاده است.از خدا بترسید که با علی مخالفت کنید و در نتیجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد،خداوند ازآنچه انجام می دهید آگاه است.

 

ای مردم،او(علی)«جنب الله»است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسی که با او مخالفت کند فرموده است:«ان تقول نفس یا حسرتا علی ما فرطت فی جنب الله»،«ای حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفریط و کوتاهی کردم».

 

ای مردم،قرآن را تدبر نمائید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و بدنبال متشابه آن نروید.بخدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمی کند و تفسیرش را برایتان روشن نمی کند مگر این شخصی که من دست او را می گیرم و او را بسوی خود بالا می برم و بازوی او را می گیرم و با دو دستم او را بلند می کنم و به شما می فهمانم که«هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار او است».و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است،ولایت او از جانب خداوند عز و جل است که بر من نازل کرده است.

 

ای مردم،علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است.هر یک از این دواز دیگری خبر می دهد و با آن موافق است.آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند.

 

بدانید که من ادا نمودم،بدانید که من ابلاغ کردم،بدانید که من شنوانیدم،بدانید که من روشن نمودم،بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل می گویم،بدانید که امیر المؤمنینی جز این برادرم نیست.بدانید که امیر المؤمنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.

 

4 معرفی و بلند کردن امیر المؤمنین(ع) بدست پیامبر(ص)

 

سپس پیامبر(ص)دستش را بر بازوی علی(ع)زد و آنحضرت را بلند کرد. و این در حالی بود که امیر المؤمنین(ع) از زمانی که پیامبر(ص) بر فراز منبر آمده بود یک پله پائین تر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستاده اند.

 

پس پیامبر(ص)با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی(ع)را از جا بلند نمود تا حدی که پای آنحضرت موازی زانوی پیامبر(ص)رسید.سپس فرمود:

 

ای مردم،این علی است برادر من و وصی من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده اند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل کننده به آنچه او را راضی می کند، و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستی کننده بر اطاعت او و نهی کننده از معصیت او. اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثان و قاسطان و مارقان به امر خداوند.

 

خداوند می فرماید:«ما یبدل القول لدی»،«سخن در پیشگاه من تغییر نمی پذیرد»، پروردگارا، به امر تو می گویم:«خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد.و یاری کن هر کس علی را یاری کندو خوار کن هر کس علی را خوار کند،و لعنت نما هر کس علی را انکار کندو غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید».

 

پروردگارا،تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز این آیه را درباره او نازل کردی:«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا» .«و من یبتغ غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین».«امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین شما راضی شدم»،«و هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود».پروردگارا، تو را شاهد می گیرم که من ابلاغ نمودم.

 

5 تأکید بر توجه امت به مسئله امامت

 

ای مردم، خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عز و جل،چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود.عذاب از آنان تخفیف نمی یابد و به آنها مهلت داده نمی شود.

 

ای مردم،این علی است که یاری کننده ترین شما نسبت بمن و سزاوارترین شما به من و نزدیک ترین شما به من و عزیزترین شما نزد من است.خداوند عز و جل و من از او راضی هستیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نازل نشده است مگر درباره او، و هیچگاه خداوند مؤمنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است،و هیچ آیه مدحی در قرآن نیست مگر درباره او، و خداوند در سوره«هل اتی علی الإنسان...»شهادت به بهشت نداده مگر برای او و این سوره را درباره غیر او نازل نکرده و با این سوره جز او را مدح نکرده است.

 

ای مردم،او یاری دهنده دین خدا و دفاع کننده از رسول خدا است،و اوست با تقوای پاکیزه هدایت کننده هدایت شده.پیامبرتان بهترین پیامبر و وصیتان بهترین وصی و فرزندان او بهترین اوصیاء هستند.

 

ای مردم،نسل هر پیامبری از صلب خود او هستند ولی نسل من از صلب امیر المؤمنین علی است .

 

ای مردم،شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد.مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدمهایتان بلغزد.آدم بخاطر یک گناه بزمین فرستاده شد در حالیکه انتخاب شده خداوند عز و جل بود،پس شما چگونه خواهید بود در حالیکه شمائید و در بین شما دشمنان خدا هستند .

 

بدانید که با علی دشمنی نمی کند مگر شقی و با علی دوستی نمی کند مگر با تقوی، و به او ایمان نمی آورد مگر مؤمن مخلص. بخدا قسم درباره علی نازل شده است سوره«و العصر»:«بسم الله الرحمان الرحیم، و العصر،ان الإنسان لفی خسر»،«قسم به عصر،انسان در زیان است» مگر علی که ایمان آورد و به حق و صبر توصیه کرد.

 

ای مردم،من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم،و بر عهده رسول جز ابلاغ روشن چیزی نیست.ای مردم از خدا بترسید آنطور که باید ترسید و از دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید.

 

6 اشاره به کارشکنیهای منافقین

 

ای مردم،«ایمان آورید به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است،قبل از آنکه هلاک کنیم وجوهی را و آن صورتها را به پشت بر گردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت کنیم». بخدا قسم، از این آیه قصد نشده است مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان می شناسم ولی مأمورم که از آنان پرده پوشی کنم.پس هر کس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی می یابد.

 

ای مردم،نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابی طالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد می گیرد،چرا که خداوند عز و جل ما را بر کوتاهی کنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه عالمیان حجت قرار داده است.

 

ای مردم،شما را می ترسانم و انذار می نمایم که من رسول خدا هستم و قبل از من پیامبران بوده اند،آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما عقب گرد می نمائید؟هر کس به عقب برگردد به خدا ضرری نمی رساند،و خدا بزودی شاکرین و صابرین را پاداش می دهد.بدانید که علی است توصیف شده به صبر و شکر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنین اند.

 

ای مردم،با اسلامتان بر من منت مگذارید،بلکه بر خدا منت نگذرارید، که اعمالتان را نابود می نماید و بر شما غضب می کند و شما را به شعله ای از آتش و مس (گداخته) مبتلا می کند،پروردگار شما در کمین است.

 

ای مردم،بعد از من امامانی خواهند بود که به آتش دعوت می کنند و روز قیامت کمک نمی شوند .ای مردم،خداوند و من از آنان بیزار هستیم.ای مردم،آنان و یارانشان و تابعینشان و پیروانشان در پائین ترین درجه آتش اند و چه بد است جای متکبران. بدانید که آنان«اصحاب صحیفه»هستند،پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کند.

 

راوی می گوید:وقتی پیامبر(ص)نام«اصحاب صحیفه»را آورد اکثر مردم منظور حضرت از این کلام را نفهمیدند و برایشان سؤال انگیز شد و فقط عده کمی مقصود حضرت را فهمیدند.

 

ای مردم،من امر خلافت را بعنوان امامت و وراثت آن در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه می سپارم،و من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند،بدنیا آمده اند یا نیامده اند.پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.

 

و بزودی امامت را بعد از من بعنوان پادشاهی و با ظلم و زور می گیرند.خداوند غاصبین و تعدی کنندگان را لعنت کند.و در آن هنگام استای جن و انسکه می ریزد برای شما آنکه باید بریزد و می فرستد بر شما شعله ای از آتش و مس(گداخته)و نمی توانید آنرا از خود دفع کنید .

 

ای مردم،خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از پاکیزه جدا کند،و خداوند شما را بر غیب مطلع نمی کند.

 

ای مردم،هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه در اثر تکذیب(اهل آن آیات الهی را)خداوند قبل از روز قیامت آنها را هلاک خواهد کرد و آنرا تحت حکومت حضرت مهدی خواهد آورد،و خداوند و عده خودرا عملی می نماید.

 

ای مردم،قبل از شما اکثر پیشینیان هلاک شدند،و خداوند آنها را هلاک نمود و اوست که آیندگان را هلاک خواهد کرد.خدای تعالی می فرماید«ألم نهلک الأولین،ثم نتبعهم الاخرین،کذلک نفعل بالمجرمین،و یل یومئذ للمکذبین»،«آیا ما پیشینیان را هلاک نکردیم؟آیا در پی آنان دیگران را نفرستادیم؟ما با مجرمان چنین می کنیم.وای برمکذبین در آن روز».

 

ای مردم،خداوند مرا امر و نهی نموده است،و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نموده ام،و علم امر و نهی نزد اوست.پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید،و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهی او را قبول کنید تا در راه درست باشید،و به سوی مقصد ومراد او بروید و راههای بیگانه،شما را از راه او منحرف نکند.

 

7 پیروان اهل بیت(ع)و دشمنان ایشان

 

ای مردم،من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به تبعیت آن امر نموده،و سپس علی بعد از من،و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایت اند،به حق هدایت می کنند و بیاری حق به عدالت رفتار می کنند.

 

سپس حضرت چنین خواندند:«بسم الله الرحمان الرحیم،الحمد لله رب العالمین...»تا آخر سوره حمد و سپس فرمودند:

 

این سوره درباره من نازل شده،و بخدا قسم درباره ایشان(امامان)نازل شده است.بطور عموم شامل آنهاست و بطور خاص درباره آنان است.ایشان دوستان خدایند که ترسی بر آنان نیست و محزون نمی شوند،بدانید که حزب خداوند غالب هستند.

 

بدانید که دشمنان ایشان سفهاء گمراه و برادران شیاطین اند که اباطیل را از روی غرور به یکدیگر می رسانند.

 

بدانید که دوستان ایشان(اهل بیت)کسانی اند که خداوند در کتابش آنان را یاد کرده و فرموده است:«لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الآخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آبائهم او ابنائهم او إخوانهم او عشیرتهم،اولئک کتب فی قلوبهم الایمان...»تا آخر آیه،«نمی یابی قومی را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند،و در عین حال با کسانی که با خدا و رسولش ضدیت دارند روی دوستی داشته باشند،اگر چه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا فامیلشان باشند.آنان اند که ایمان در قلوبشان نوشته شده است...»

 

بدانید که دوستان ایشان(اهل بیت)کسانی اند که خداوند عز و جل آنان را توصیف کرده و فرموده است:«الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الأمن و هم مهتدون»«کسانی که ایمان آورده اند و ایمانشان را با ظلم نپوشانده اند،آنان اند که بر ایشان امان است و آنان هدایت یافتگان اند».

 

بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که ایمان آورده اند و به شک نیفتاده اند.

 

بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که با سلامتی و در حال امن وارد بهشت می شوند و ملائکه با سلام به ملاقات آنان می آیند و می گویند:«سلام بر شما پاکیزه شدید،پس برای همیشه داخل بهشت شوید».

 

بدانید که دوستان ایشان کسانی هستند که بهشت برای آنان است و در آن بدون حساب روزی داده می شوند.

 

بدانید که دشمنان ایشان (اهل بیت) کسانی اند که به شعله های آتش وارد می شوند،بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که از جهنم در حالی که می جوشد صدای وحشتناکی می شوند و شعله کشیدن آنرا می بینند.

 

بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند درباره آنان فرموده است«کلما دخلت امة لعنت اختها...»تا آخر آیه،«هر گروهی که داخل(جهنم)می شود همتای خود را لعنت می کند...».

 

بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند عز و جل می فرماید:

 

«کلما القی فیها فوج سألهم خزنتها الم یأتکم نذیر،قالوا بلی قد جاءنا نذیر فکذبنا و قلنا ما نزل الله من شیی ء،ان انتم الا فی ضلال کبیر... فسحقا لأصحاب السعیر»،«هر گاه گروهی(از ایشان)را در جهنم می اندازند خزانه داران دوزخ از ایشان می پرسند:آیا ترساننده ای برای شما نیامد؟می گویند:بلی،برای ما نذیر و ترساننده آمد ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم:خداوند هیچ چیز نازل نکرده است،و شما در گمراهی بزرگ هستید...پس دور باشند اصحاب آتش».

 

بدانید که دوستان ایشان(اهل بیت)کسانی هستند که در پنهانی از پروردگارشان می ترسند و برای آ نان مغفرت و اجر بزرگ است.

 

ای مردم،چقدر فاصله است بین شعله های آتش و بین اجر بزرگ!ای مردم،دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده،و دوست ما آن کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد.

 

ای مردم،بدانید که من نذیر و ترساننده ام و علی هدایت کننده است.

 

ای مردم،من پیامبرم و علی جانشین من است.

 

ای مردم،بدانید که من پیامبرم و علی امام و وصی بعد از من است،و امامان بعد از او فرزندان او هستند.بدانید که من پدر آنانم و آنها از صلب او بوجود می آیند.

 

8 حضرت مهدی عجل الله فرجه

 

بدانید که آخرین امامان،مهدی قائم از ماست.اوست غالب بر ادیان،اوست انتقام گیرنده از ظالمین،اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها،اوست غالب بر هر قبیله ای از هل شرک و هدایت کننده آنان.

 

بدانید که اوست گیرنده انتقام هر خونی از اولیاء خدا.اوست یاری دهنده دین خدا.

 

بدانید که اوست استفاده کننده از دریایی عمیق.اوست که هر صاحب فضیلتی را بقدر فضلش و هر صاحب جهالتی را بقدر جهلش نشانه می دهد.اوست انتخاب شده و اختیار شده خداوند.اوست وارث هر عملی و احاطه دارنده به هر فهمی.

 

بدانید که اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالابرنده آیات الهی.اوست هدایت یافته محکم بنیان.اوست که کارها به او سپرده شده است.

 

اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند،اوست که بعنوان حجت باقی می ماند و بعد از او حجتی نیست.هیچ حقی نیست مگر همراه او،و هیچ نوری نیست مگر نزد او.

 

بدانید او کسی است که غالب بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمی شود.اوست ولی خدا در زمین و حکم کننده او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش.

 

9 مطرح کردن بیعت

 

ای مردم،من برایتان روشن کردم و به شما فهمانیدم،و این علی است که بعد از من به شما می فهماند.

 

بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من بعنوان بیعت با او و اقرار به او،و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم.

 

بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است،و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می گیرم(خداوند می فرماید:)«ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله،ید الله فوق ایدیهم،فمن نکث فانما ینکث علی نفسه،و من أوفی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما»،«کسانی که با تو بیعت می کنند در واقع با خدا بیعت می کنند،دست خداوند بر روی دست آنان است.پس هر کس بیعت را بشکند این شکستن بر ضرر خود اوست،و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمی عنایت خواهد کرد».

 

10 حلال و حرام،واجبات و محرمات

 

ای مردم،حج و عمره از شعائر الهی هستند،(خداوند می فرماید:)«فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما»تا آخر آیه،«پس هر کس به خانه خدا بعنوان حج یا عمره بیاید برای او اشکالی نیست که بر صفا و مروه بسیار طواف کند».

 

ای مردم،به حج خدا بروید.هیچ خاندانی به خانه خدا وارد نمی شوند مگر آنکه مستغنی می گردند و شاد می شوند،وء هیچ خاندانی آنرا ترک نمی کنند مگر آنکه منقطع می شوند و فقیر می گردند .ای مردم،هیچ مؤمنی در موقف(عرفات،مشعر،منی)وقوف نمی کند مگر آنکه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت می آمرزد،و هر گاه که حجش پایان یافت اعمالش را از سر می گیرد.

 

ای مردم،حاجیان کمک می شوند و آنچه خرج می کنند به آنان بر می گردد،و خداوند جزای محسنین را ضایع نمی نماید.

 

ای مردم،با دین کامل و با تفقه و فهم به حج خانه خدا بروید و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست کشیدن از گناه بر مگردید.

 

ای مردم،نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید همانطور که خداوند عز و جل به شما فرمان داده است و اگر زمان طویلی بر شما گذشت و کوتاهی نمودید یا فراموش کردید،علی صاحب اختیار شما است و برای شما بیان می کند،او که خداوند عز و جل بعد از من بعنوان امین بر خلقش او را منصوب نموده است.او از من است و من از اویم.

 

او و آنانکه از نسل من اند از آنچه سؤال کنید به شما خبر می دهند و آنچه را نمی دانید برای شما بیان می کنند.

 

بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه آنها را بشمارم و معرفی کنم و بتوانم در یک مجلس به همه حلالها دستور دهم و از همه حرامها نهی کنم.پس مأمورم که از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند عز و جل درباره امیر المؤمنین علی و جانشینان بعد از او آورده ام که آنان از نسل من و اویند،(و آن موضوع)امامتی است که فقط در آنها بپا خواهد بود،و آخر ایشان مهدی است تا روزی که خدای مدبر قضا و قدر را، ملاقات کند.

 

ای مردم،هر حلالی که شما را بدان راهنمایی کردم و هر حرامی که شما را از آن نهی نمودم،هرگز از آنها برنگشته ام و تغییر نداده ام.این مطلب را بیاد داشته باشید و آنرا حفظ کنید و به یکدیگر سفارش کنید،و آنرا تبدیل نکنید و تغییر ندهید.

 

من سخن خود را تکرار می کنم:نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و به کار نیک امر کنید و از منکرات نهی نمائید.

 

بدانید که بالاترین امر بمعروف آنست که سخن مرا بفهمید و آنرا به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهی نمائید،چرا که این دستوری از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است،و هیچ امر بمعروف و نهی از منکری نمی شود مگر با امام معصوم.

 

ای مردم،قرآن به شما می شناساند که امامان بعد از علی فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم که آنان از نسل من و از نسل اویند.

 

آنجا که خداوند در کتابش می فرماید:«و جعلها کلمة باقیة فی عقبه»،«آن(امامت)را بعنوان کلمه باقی در نسل او قرار داد»،و من نیز به شما گفتم:«اگر به آن دو(قرآن و اهل بیت)تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید».

 

ای مردم،تقوی را تقوی را.از قیامت بر حذر باشید همانگونه که خدای عز و جل فرموده:«إن زلزلة الساعة شیی ء عظیم»،«زلزله قیامت شیئ عظیمی است».

 

مرگ و معاد و حساب و ترازوهای الهی و حسابرسی در پیشگاه رب العالمین و ثواب و عقاب را بیاد آورید.هر کس حسنه با خود بیاورد طبق آن ثواب داده می شود،و هر کس گناه بیاورد در بهشت او را نصیبی نخواهد بود.

 

11 بیعت گرفتن رسمی

 

ای مردم،شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید،و پروردگارم مرا مأمور کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم در باره آنچه منعقد نمودم برای علی امیر المؤمنین و امامانی که بعد از او می آیند و از نسل من و اویند،چنانکه بشما فهماندم که فرزندان من از صلب اویند.

 

پس همگی چنین بگوئید:

«ما شنیدیم و اطاعت می کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت بما رساندی درباره امر امامت اماممان علی امیر المؤمنین و امامانی که از صلب او بدنیا می آیند.بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می کنیم.بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و(روز قیامت)با آن محشور می شویم.تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی کنیم و شک نمی کنیم و انکار نمی نمائیم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول بر نمی گردیم و پیمان را نمی شکنیم.

 

تو ما را به موعظه الهی نصیحت نمودی درباره علی امیر المؤمنین و امامانی که گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند،یعنی حسن و حسین و آنانکه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.

 

پس برای آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد،از قلبهایمان و جانهایمان و زبانهایمان و ضمائرمان و دستهایمان.هر کس توانست با دست بیعت می نماید و گر نه با زبانش اقرار می کند.هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند(در این باره)از نفسهایمان دگرگونی نبیند.

 

ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان می رسانیم،و خدا را بر آن شاهد می گیریم.خداوند در شاهد بودن کفایت می کند و تو نیز بر این اقرار ما شاهد هستی».

 

ای مردم،چه می گوئید؟خداوند هر صدایی را و پنهانی های هر کسی را می داند.پس هر کس هدایت یافت بنفع خودش است و هر کس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است،و هر کس بیعت کند با خداوند بیعت می کند،دست خداوند بر روی دست آنها(بیعت کنندگان)است.

 

ای مردم،با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمائید و با علی امیر المؤمنین و حسن و حسین و امامان از ایشان در دنیا و آخرت،بعنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است بیعت کنید .خداوند غدر کنندگان(بیعت شکنان)را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار می دهد.و هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است،و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند خداوند به او اجر عظیمی عنایت می فرماید.

 

ای مردم،آنچه به شما گفتم بگوئید(تکرار کنید)،و به علی بعنوان«امیر المؤمنین»سلام کنید و بگوئید«شنیدیم و اطاعت کردیم،پروردگارا مغفرت تو را می خواهیم و بازگشت بسوی توست» .و بگوئید:«حمد و سپاس خدای را که ما را به این هدایت کرد،و اگر خداوند هدایت نمی کرد ما هدایت نمی شدیم...».

 

ای مردم،فضائل علی بن ابی طالب نزد خداوندکه در قرآن آنرا نازل کردهبیش از آن است که همه را در یک مجلس بشمارم،پس هر کس درباره آنها بشما خبر داد و معرفت آنرا داشت او را تصدیق کنید.

 

ای مردم،هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند به رستگاری بزرگ دست یافته است.

 

ای مردم،کسانی که برای بیعت با او و قبول ولایت او و سلام کردن بعنوان«امیر المؤمنین»با او،سبقت بگیرند آنان رستگارانند و در باغهای نعمت خواهند بود.

 

ای مردم،سخنی بگوئید که بخاطر آن خداوند از شما راضی شود،و اگر شما و همه کسانی که در زمین هستند کافر شوند بخدا ضرری نمی رسانند.

 

خدایا،بخاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم مؤمنین را بیامرز،و بر منکرین که کافرند غضب نما،و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.

 

--------------------------------------------------------------------------------

مراسم بعد از خطبه: بيعت مردان

 

با پايان يافتن خطابه،مردم به سوى پيامبر(ص)و امير المؤمنين(ع)هجوم آوردند،و با ايشان به عنوان بيعت دست مى‏دادند و تبريك و تهنيت مى‏گفتند.

 

پيامبر(ص)دستور دادند تا دو خيمه بر پا شود.در يكى خود جلوس فرمودند و به امير المؤمنين (ع)دستور دادند تا در خيمه ديگر جلوس فرمايد.مردم دسته دسته در خيمه پيامبر(ص)حضور مى‏يافتند و پس از بيعت و تبريك به خيمه امير المؤمنين(ع)مى‏آمدند و به عنوان امام و خليفه بعد از پيامبرشان با حضرتش بيعت مى‏كردند و با لقب«امير المؤمنين»بر آنحضرت سلام مى‏كردند،و اين مقام والا را تبريك و تهنيت مى‏گفتند.برنامه بيعت و تهنيت تا سه روز ادامه داشت و حضرت اين مدت را در غدير اقامت داشتند.

 

مسئله جالب در اين بيعت آن بود كه كسانى كه در غدير پيش از همه با امير المؤمنين بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند كه زودتر از همه بيعت خود را شكستند و پيمان خود را زير پا گذاشتند.

 

جالب اينكه عمر بعد از بيعت، اين كلمات را بر زبان مى‏راند:«افتخار برايت باد،گوارايت باد،اى پسر ابى طالب!خوشا بحالت اى ابا الحسن،اكنون مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده‏اى»!

 

بيعت زنان

 

از طرف ديگر،پيامبر (ص)دستور دادند تا ظرف آبى آورده و پرده‏اى بر روى آن زدند.امير المؤمنين(ع)دست خود را در ظرف آب نهاده و زنان در سوى ديگر پرده با قرار دادن دست خود در ظرف آب،با آنحضرت بيعت كردند.

 

ياد آورى مى‏شود كه حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا عليها السلام در غدير حضور داشتند،و كليه همسران پيامبر(ص)نيز در آن مراسم حاضر بودند.

 

عمامه سحاب

 

در اين مراسم،پيامبر(ص)عمامه خود را كه«سحاب»نام داشت،به عنوان تاج افتخار بر سر اميرالمؤمنين (ع)گذاشتند و انتهاى عمامه را از پشت سر بر دوش آنحضرت قرار دادند.

 

شعر غدير

 

در مراسم پر شور غدير،حسان بن ثابت از پيامبر(ص)اجازه خواست تا به مناسبت اين واقعه عظيم شعرى درباره امير المؤمنين(ع)بگويد.

حضرت فرمودند:بگو ببركت خداوند.

حسان در جاى بلندى قرار گرفت و گفت:«اى بزرگان قريش،سخن مرا به گواهى و امضاى پيامبر (ص)گوش كنيد».سپس اشعارى را كه همانجا سروده بود خواند كه بعنوان يك سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند.

 

جبرئيل در غدير

 

اتمام حجت ديگر اين بود كه مردى زيبا روى در كنار مردم مى‏گفت:

«بخدا قسم روزى مانند اين روز هرگز نديدم.چقدر كار پسر عمويش را محكم نمود!براى او پيمانى بست كه جز كافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمى‏زند.

واى بر كسى كه پيمان او را بشكند».

عمر نزد پيامبر(ص)آمد و گفت:شنيدى اين مرد چه مى‏گفت؟!حضرت فرمودند:او را شناختى؟گفت :نه.حضرت فرمودند.

«او روح الامين جبرئيل بود.تو مواظب باش اين پيمان را نشكنى.اگر چنين كنى خدا و رسول و ملائكه و مؤمنان از تو بيزار خواهند بود»!

 

معجزه غدير

 

امضاى الهى بر غدير،معجزه‏اى بود كه پس از اعلام ولايت توسط پيامبر(ص)بوقوع پيوست.حارث فهرى نزد حضرت آمد و معترضانه پرسيد:آيا اين ولايت كه امروز اعلام كردى از جانب خدا بود؟پيامبر(ص)فرمود:آرى از جانب خدا بود.

 

در اينجا حارث خطاب به خداوند گفت:«خدايا!اگر آنچه محمد مى‏گويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست»!!

 

همين كه سخن حارث تمام شد و به راه افتاد،خداوند سنگى از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد و از دبرش خارج گرديد و همانجا او را هلاك كرد.

 

با اين معجزه،بار ديگر بر همگان مسلم شد كه«غدير»از منبع وحى سر چشمه‏گرفته و فرمان الهى است و منكرين آن مستحق عذاب‏اند.

پايان مراسم غدير

 

پس از سه روز،مراسم غدير پايان پذيرفت و آن روزها به عنوان«ايام الولاية»در ذهنها نقش بست.گروهها و قبائل عرب،پس از وداع با پيامبر(ص)و معرفت كامل به جانشين آنحضرت راهى شهر و ديار خود شدند و پيامبر(ص)عازم مدينه گرديدند.

 

خبر واقعه غدير در شهرها منتشر شد و به سرعت شايع گرديد و به گوش همگان رسيد،و بدين گونه خداوند حجتش را بر مردم تمام كرد.

 

اتمام حجت جهانى در غدير

 

جا داشت بيش از يكصد و بيست هزار نفر حاضر در غدير،هر يك به سهم خود خطبه غدير را حفظ كنند و متن آن را در اختيار فرزندان و فاميل و دوستان خود قرار دهند.

 

البته فضاى جامعه مسلمين پس از رحلت پيامبر(ص)ـكه گفتن و نوشتن معارف و سنن پيامبر و سنن پيامبر(ص)سالهاى متمادى در آن ممنوع بودـسبب شد كه مردم نتوانند سخنان سرنوشت‏ساز پيامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را بازگو كنند و در فكر اجراى آن در عينيت جامعه باشند .پيداست كه مطرح كردن غدير مساوى با برچيدن بساط غاصبين خلافت بود،و آنان هرگز اجازه چنين كارى را نمى‏دادند.

 

اما غدير،بصورتى در سينه‏ها جاى گرفت كه عده زيادى خطابه غدير يا قسمتى از آن را حفظ كردند و براى نسلهاى آينده به يادگار گذاشتند،و هيچكس را قدرت منع از انتشار چنين خبر مهمى‏نبود.لذا بين قاطبه مسلمين،هيچ حديثى به اندازه«حديث غدير»روايت كننده ندارد،و گذشته از تواتر آن،از نظر رجال و درايت فوق العاده است.

 

پيامبر(ص)با توجه به آينده بلند مدت دين الهى تا آخرين روز دنيا و دامنه وسيع مسلمين در حد جهانى،جانشينان خود تا روز قيامت را در اين خطابه رسمى‏به جهانيان معرفى فرمودند .

 

اگر گروههايى از مسلمين در طول زمانها همچنان در مقابل جانشينان حقيقى پيامبرشان سر تعظيم فرود نياورده و نمى‏آورند،ولى جمع عظيم شيعيان در طول تاريخ،فقط على بن ابى طالب و يازده امام(ع)از فرزندان او را جانشينان پيامبر(ص)مى‏دانند.

 

اگر اجتماع آن روز مسلمين،خلافت بلا فصل امير المؤمنين(ع)را در مرحله عمل نديدند،ولى بسيارى از نسلهاى بعدى مسلمانان وصى واقعى پيامبرشان را شناختند كه اين بالاترين هدف از«غدير»بود.

 

سند حديث غدير

 

واقعه عظيم غدير،شامل مراحل مقدماتى قبل از خطبه و متن خطبه و وقايعى كه همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه بوقوع پيوست،بطوريكه روايت واحد و متسلسل بدست ما نرسيده است.بلكه هر يك از حاضرين در غدير،گوشه‏اى از مراسم يا قطعه‏اى از سخنان حضرت را نقل نموده‏اند.البته قسمتهايى از اين جريان بطور متواتر بدست ما رسيده است،و خطبه غدير نيز بطور كامل در كتب حديث حفظ شده است.

 

روايت حديث غدير در شرايط خفقان

 

خبر غدير و سخنان پيامبر(ص)در آن مجمع عظيم،طورى در شهرها منتشر شد كه حتى غير مسلمانان هم از اين خبر مهم آگاه شدند. جا داشت بيش از يكصد و بيست هزار مسلمان حاضر در غدير،هر يك بسهم خود خطبه غدير را حفظ كند و متن آنرا در اختيار فرزندان و فاميل و دوستان خود قرار دهد.

 

متأسفانه جو حاكم بر اجتماع آنروز مسلمين و فضاى ايجاد شده بعد از رحلت پيامبر(ص)ـكه حديث گفتن و حديث نوشتن در آن ممنوع بود و سالهاى متمادى همچنان ادامه داشتـاينها سبب شد كه مردم سخنان سرنوشت ساز پيامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را به فراموشى بسپارند و اهميت آنرا ناديده بگيرند.

 

طبيعى است كه بايد چنين مى‏شد،زيرا مطرح كردن غدير مساوى با بر چيدن بساط غاصبين خلافت بود،و آنان هرگز اجازه چنين كارى را نمى‏دادند.البته جريان غدير بصورتى در سينه‏ها جا گرفت كه عده زيادى خطبه غدير يا قسمتى از آن را حفظ كردند و براى نسلهاى آينده بيادگار گذاشتند و هيچكس را قدرت كنترل و منع از انتشار چنين خبر مهمى نبود.

 

شخص اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا صلوات الله عليهما كه ركن غدير بودند،و نيز ائمه عليهم السلام يكى پس از ديگرى تأكيد خاصى بر حفظ اين حديث داشتند،و بارها در مقابل دوست و دشمن بدان احتجاج و استدلال مى‏فرمودند،و در آن شرايط خفقان مى‏بينيم كه امام باقر عليه السلام متن كامل خطبه غدير را براى اصحابشان فرموده ‏اند.

 

بهمين جهت در بين قاطبه مسلمين،هيچ حديثى به اندازه«حديث غدير»روايت كننده ندارد،و گذشته از تواتر آن،از نظر علم رجال و درايت،اسناد آن در حد فوق العاده‏اى است.

 

معرفى كتاب درباره سند حديث غدير

 

كتب مفصلى در زمينه بحثهاى رجالى و تاريخى مربوط به سند حديث غدير تأليف شده است كه بهترين نمونه آن كتاب«الغدير»تأليف علامه بزرگ شيخ عبد الحسين امينى نجفى رضوان الله عليه است.

 

در اين كتابها،اسماء راويان حديث غدير جمع آورى شده و از نظر رجالى در باره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبه‏هاى اعجاب انگيز آن در زمينه‏هاى اسناد و رجال تبيين گرديده است.ذيلا به دو نمونه اشاره مى‏شود :

 

ابو المعالى جوينى مى‏گويد:در بغداد در دست صحافى يك جلد كتاب ديدم كه بر جلد آن چنين نوشته بود:«جلد بيست و هشتم از اسناد حديث«من كنت مولاه فعلى مولاه»و بعد از اين مجلد بيست و نهم خواهد بود» (1) .

 

إبن كثير مى‏گويد:«كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه طبرى در آن،احاديث غدير خم را جمع آورى كرده بود» (2) .

 

اگر چه كتاب براى معرفى در اين زمينه بسيار زياد است ولى در اينجا چند كتاب بعنوان راهنمايى و براى آگاهى از مباحث مربوط به سند حديث غدير معرفى مى‏شود:

 

1.الطرائف،سيد ابن طاووس:ص .33

2.كشف المهم في طريق خبر غدير خم،سيد هاشم بحرانى.

3.بحار الأنوار،علامه مجلسى:ج 37 ص 181 و .182

4.عوالم العلوم،شيخ عبدالله بحرانى:ج 15/3 ص 307 تا .327

5.عبقات الأنوار،مير حامد حسين هندى،جلد غدير.

6.الغدير،علامه امينى:ج 1 ص 12 تا 151،و 294 تا .322

7.خلاصه عبقات الأنوار،علامه محقق سيد على حسينى ميلانى دامت افاضاته،جلد غدير.

 

مدارك متن كامل خطبه غدير

 

در تاريخچه كتابهاى اسلامى،اولين بار در نقل خطبه غدير بصورت مستقل،به كتابى كه عالم شيعى استاد بزرگ علم نحو شيخ خليل بن احمد فراهيدى متوفاى 175 هجرى تأليف كرده بر مى‏خوريم،كه تحت عنوان«جزء فيه خطبة النبى(ص)يوم الغدير» (3) معرفى شده است،و بعد از او كتابهاى بسيارى در اين زمينه تأليف گرديده است.

 

خوشبختانه متن مفصل و كامل خطبه غدير در هفت كتاب از مدارك معتبر شيعه كه هم اكنون در دست مى‏باشد و بچاپ هم رسيده،با اسناد متصل نقل شده است.روايات اين هفت كتاب به سه طريق منتهى مى‏شود:

 

يكى بروايت امام باقر(ع)است كه با اسناد معتبر در سه كتاب«روضة الواعظين»تأليف شيخ إبن فتال نيشابورى (4) ،«الإحتجاج»تأليف شيخ طبرسي (5) ،و«اليقين»تأليف سيد إبن طاووس (6) نقل شده است.

 

طريق دوم بروايت زيد بن ارقم است كه با اسناد متصل در سه كتاب«العدد القوية»تأليف شيخ على بن يوسف حلى (7) «التحصين»تأليف سيد إبن طاووس (8) ،و«الصراط المستقيم»تأليف شيخ على بن يونس بياضى (9) ،و«نهج الايمان»تأليف شيخ حسين بن جبور (10) بنقل از كتاب«الولاية»تأليف مورخ طبرى روايت شده است.

 

طريق سوم بروايت حذيفة بن اليمان است كه با اسناد متصل در كتاب«الإقبال»تأليف سيد بن طاووس (11) بنقل از كتاب«النشر و الطى»نقل شده است.

 

شيخ حر عاملى در كتاب«اثبات الهداة» (12) و علامه مجلسى در«بحار الأنوار» (13) و سيد بحرانى در كتاب«كشف المهم» (14) و ساير علماى متأخر،خطبه مفصل غدير را از مدارك مذكور نقل كرده‏اند.

 

بدين ترتيب،متن كامل خطبه غدير بدست اين بزرگان شيعه حفظ شده و بدست ما رسيده است،كه اين خود در عالم اسلام از افتخارات تشيع است.

اسناد و رجال روايت كننده متن كامل خطبه غدير

 

ذيلا عين اسناد مربوط به روايت خطبه غدير بعنوان پشتوانه آن تقديم مى‏گردد.

 

روايت امام باقر(ع)به دو سند است:

 

1.قال الشيخ أحمد بن على بن ابي منصور الطبرسي في كتاب«الإحتجاج»:

حدثني السيد العالم العابد ابو جعفر مهدي بن أبي الحرث الحسيني المرعشي رضى الله عنه قال:أخبرنا الشيخ أبو علي الحسن بن الشيخ أبي جعفر محمد بن الحسن الطوسي رضي الله عنه،قال :أخبرنا الشيخ السعيد الوالد أبو جعفر قدس الله روحه،قال:أخبرني جماعة عن أبي محمد هارون بن موسى التلعكبري،قال:

 

أخبرني أبو علي محمد بن همام،قال:أخبرنا علي السوري قال:أخبرنا أبو محمد العلوي من ولد الأفطس ـ و كان من عباد الله الصالحين ـ قال:حدثنامحمد بن موسى الهمداني،قال:حدثنا محمد بن خالد الطيالسي،قال:حدثنا سيف بن عميرة و صالح بن عقبة جميعا عن قيس بن سمعان عن علقمة بن محمد الحضرمي عن أبي جعفر محمد بن علي(الباقر)عليهما السلام.

 

.2 قال السيد إبن طاووس في كتاب«اليقين»:قال أحمد بن محمد الطبري المعروف بالخليلي في كتابه«أخبرني محمد بن أبي بكر بن عبد الرحمان،قال:حدثني الحسن بن علي أبو محمد الدينوري،قال :حدثنا محمد بن موسى الهمداني،قال:حدثنا محمد بن خالد الطيالسي،قال:حدثنا سيف بن عميرة عن عقبة عن قيس بن سمعان عن علقمة بن محمد الحضرمي عن أبي جعفر محمد بن علي(الباقر) (ع).

 

روايت زيد بن أرقم به سند زير است:

قال السيد إبن طاووس في كتاب«التحصين»:قال الحسن بن أحمد الجاواني في كتابه«نور الهدى و المنجي من الردى»:عن أبي المفضل محمد بن عبد الله الشيباني،قال:أخبرنا أبو جعفر محمد بن جرير الطبري و هارون بن عيسى بن سكين البلدي،قالا:حدثنا حميد بن الربيع الخزاز،قال :حدثنا يزيد بن هارون،قال:حدثنا نوح بن مبشر،قال:حدثنا الوليد بن صالح عن إبن امرأة زيد بن أرقم و عن زيد بن أرقم.

 

روايت حذيفة بن اليمان به سند زير است:

قال السيد إبن طاووس في كتاب«الإقبال»قال مؤلف كتاب«النشر و الطي»:عن‏أحمد بن محمد بن علي المهلب:أخبرنا الشريف أبو القاسم علي بن محمد بن علي بن القاسم الشعراني عن أبيه :حدثنا سلمة بن الفضل الأنصاري،عن أبي مريم عن قيس بن حيان(حنان)عن عطية السعدي عن حذيفة بن اليمان.

 

پى‏نوشتها:

(1) بحار الأنوار:ج 37 ص .235

(2) بحار الأنوار:ج 37 ص .236

(3) الذريعة:ج 5 ص 101 شماره .418

(4) روضة الواعظين:ج 1ص .89

(5) الاحتجاج:ج 1 ص 66،بحار الأنوار:ج 37 ص .201

(6) اليقين:ص 343 باب 127.بحار الأنوار:ج 37 ص .218

(7) العدد القوية: .169

(8) التحصين:ص 578 باب 29 از قسم دوم.

(9) الصراط المستقيم:ج 1 ص .301

(10) نهج الايمان(نسخه خطى كتابخانه امام هادى(ع)در مشهد):ورقه 26ـ .34

(11) الإقبال:ص 454 و 456،بحار الأنوار:ج 37 ص 127 و .131

(12) اثبات الهداة:ج 2 ص 114،و ج .558 3

(13) بحار الانوار:ج 397 ص .201

(14) كشف المهم:ص 190

 

اسرار غدير

محمد باقر انصارى

 

منابع :

سایت غدیر خم

پایگاه حوزه

افزودن دیدگاه جدید