کلمات حکیمانه، عارفانه و اخلاقی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: قسمت دوم

کلمات حکیمانه، عارفانه و اخلاقی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: قسمت دوم

Islam1510. کلمات حکیمانه، عارفانه و اخلاقی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: قسمت دوم

خطبتها علیهاالسلام فی مرضها لنساء المهاجرین والانصار

خطبه حضرت زهرا سلام الله علیه در جمع زنان مهاجر و انصار، که برای عیادت آمده بودند:

2. قال سوید بن غفلة: لمّا مرضت فاطمة علیهاالسلام المرضة الّتی توفّیت فیها، دخلت علیها نساء المهاجرین و الانصار یعدنها، فقلن لها: کیف أصبحت من علّتک یا ابنة رسول‏ اللَّه؟

فحمدت اللَّه و صلّت على أبیها، ثم قالت:

 

خطبه آن حضرت در بیماریش براى زنان مهاجرین و انصار

سوید بن غفله گوید: هنگامى که حضرت فاطمه علیهاالسلام بیمار شد، به همان بیمارى که در اثر آن از دنیا رفت، زنان مهاجرین و انصار به عیادت ایشان آمده و گفتند: اى دختر پیامبر خدا با این بیمارى حالت چطور است؟

آن حضرت حمد و سپاس الهى را گفته و برپدرش درود فرستاد و فرمود:

 

اَصْبَحْتُ وَاللَّهِ عائِفَةً لِدُنْیا کُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ، وَ سَئِمْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ، فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ اللَّعْبِ بَعْدَ الْجِدِّ، وَ قَرْعِ الصَّفاةِ وَ صَدْعِ الْقَناةِ، وَ خَطَلِ الْاراءِ وَ زَلَلِ الْاَهْواءِ، وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ اَنْفُسُهُمْ اَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ، وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ، لا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدَتْهُمْ رِبْقَتُها وَ حَمَّلَتْهُمْ اَوْقَتُها، وَ شَنَّنَتْ عَلَیْهِمْ عارَتُها، فَجِدْعاً وَ عَقْراً وَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ.

وَ یْحَهُمْ اَنَّى زَحْزِحُوها عَنْ رَواسِی الرِّسالَةِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدِّلالَةِ، وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْاَمینِ وَ الطِّبّینِ بِاُمُورِالدُّنْیا وَ الدّینِ، اَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ، وَ مَا الَّذى نَقِمُوا مِنْ اَبِی‏ الْحَسَنِ عَلَیْهِ‏ السَّلامُ، نَقِمُوا وَاللَّهِ مِنْهُ نَکیرَ سَیْفِهِ، وَ قِلَّةَ مُبالاتِهِ لِحَتْفِهِ، وَ شِدَّةَ وَ طْأَتِهِ، وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ، وَ تَنَمُّرَهُ فی ذاتِ اللَّهِ.

وَ تَا للَّهِ لَوْ مالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللاَّئِحَةِ، وَ زالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْواضِحَةِ لَرَدَّهُمْ اِلَیْها وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْها،وَ لَسارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً، لایَکْلَمُ خُشاشُهُ، وَ لا یَکِلُّ سائِرُهُ، وَ لا یَمِلُّ راکِبُهُ، وَ لَاَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمیراً صافِیاً رَوِیّاً، تَطْفَحُ ضِفَّتاهُ وَ لا یَتَرَنَّقُ جانِباهُ، وَ لَاَ صْدَرَهُمْ بِطاناً وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ اِعْلاناً.

 

بخدا سوگند صبح کردم در حالى که نسبت به دنیاى شما بى‏ میل و نسبت به مردان شما ناراحتم، آنان را از دهان خویش بدور افکنده، و بعد از شناخت حالشان به آنان بغض ورزیدم، پس چه زشت است کندى شمشیرها و سستى بعد از تلاش و سر بر سنگ خارا زدن، و شکاف نیزه‏ ها وفساد آراء و انحراف انگیزه‏ ها، و چه زشت است ذخیره‏ هائى که پیش فرستادند، و خداوند بر آنان خشم گرفته و در عذاب جاودانه خواهند بود، بدون شک مسئولیت این عمل بعهده ایشان بود و سنگینى آن بدوششان است، و ننگ و عارش دامنگیرشان مى‏ گردد، پس این شتر بینى‏ بریده و زخم‏ خورده باشد، و گروه ستمکاران از رحمت الهى بدورند.

واى بر آنان، چگونه خلافت را از مواضع ثابت و بنیانهاى نبوت و ارشاد، و محل هبوط جبرئیل، و آگاهان به امور دین و دنیا دور ساختند، آگاه باشید که این زیان بزرگى است، و چه عیبى از على علیه‏ السلام گرفتند، بخدا سوگند عیب او شمشیر براّنش، و بى‏ اعتنائى به مرگ، و شدّت برخوردش، و عقوبت دردناکش، و اینکه غضبش در راه رضاى الهى بود.

بخدا سوگند اگر از راه روشن بدور رفته، و از پذیرش طریق مستقیم کناره مى‏ گرفتند، آنان را بسوى آن آورده و بر آن وامى‏ داشت، و به سهولت براهشان مى‏ برد، و این شتر را سالم به مقصد مى‏ رساند، که راهبرش را دچار زحمت نکند و سواره‏ اش را ملول نگرداند، و آنان را به محل آب خوردنى مى‏ رساند، که آبش صاف و فراوان بوده و از آن لبریز باشد و هرگز کدر نگردد، و ایشان را از آنجا سیراب بیرون مى‏ آورد، و در پنهان و آشکار برایشان ناصح بود.

 

وَ لَمْ یَکُنْ یَتَحَلَّى مِنَ الدُّنْیا بِطائِلٍ، وَ لا یَحْظی مِنْها بِنائِلٍ، غَیْرَ رَىِّ النَّاهِلِ وَ شَبْعَةِ الْکافِلِ، وَ لَبانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَ الصَّادِقُ مِنَ الْکاذِبِ.

وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات ٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ، وَ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزینَ.

اَلا هَلُمَّ فَاسْمَعْ، وَ ما عِشْتَ اَراکَ الدَّهْرَ عَجَباً، وَ اِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ، لَیْتَ شِعْرى اِلى اَىِّ سِنادٍ اسْتَنَدوُا، وَ اِلى اَىِّ عِمادٍ اِعْتَمَدُوا، وَ بِاَیَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّکُوا، وَ عَلی اَیَّةِ ذُرِّیَّةٍ اَقْدَمُوا وَاحْتَنَکُوا؟ لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشیرُ، وَبِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلاً.

اِسْتَبْدَلوُا وَاللَّهِ الذَّنابی بِالْقَوادِمِ، وَالْعَجُزَ بِالْکاهِلِ، فَرَغْماً لِمُعاطِسِ قَوْمٍ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ، وَیْحَهُمْ اَفَمَنْ یَهْدى اِلى الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ یُتَّبَعَ اَمَّنْ لاَیهِدّى اِلاَّ اَنْ یُهْدى، فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ.

 

اگر او در محل خلافت مى‏ نشست هرگز ثروت دنیوى براى خود قرار نمى‏ داد، و از آن بهره فراوانى برنمى‏ داشت، جز به اندازه فرونشاندن تشنگى و رفع گرسنگى، و به ایشان مى‏ شناساند تا بین زاهد و دنیاپرست، و راستگو و دروغگو تشخیص دهند. و اگر ملّتها ایمان آورده و تقوى پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنان فرومى‏ ریختیم، ولکن آیات الهى را تکذیب کردند و از اینرو آنان را در برابر آنچه انجام دادند گرفتار ساختیم، و کسانى که از این گروه ستم نمودند نتایج زشتى کارشان بزودى دامنگیرشان شده و هرگز بر ما غالب و پیروز نخواهند شد.

آگاه باش، بیا و بشنو، هرچه زندگى کنى روزگار عجائبى را بتو نشان خواهد داد، و اگر تعجب کنى، گفتار اینان تعجب‏ آور است، اى کاش مى‏ دانستم که به چه پناهگاهى پناهنده شده، و به کدام ستونى تکیه داده، و بر کدام فرزندانى تجاوز نموده و استیلا جسته‏ اند؟ چه بد رهبر و دوستى را انتخاب کرده‏ اند، و براى ستمکاران بد بدلى است.

بخدا سوگند، بجاى پرهاى بزرگ، روى بال دم را انتخاب، و بجاى پشت، دم را برگزیدند، ذلیل گردد قومى که مى‏ پندارد با این اعمال کار خوبى انجام داده است، بدانید که اینان فاسدند اما نمى‏ دانند، واى بر اینان، آیا کسى که هدایت یافته سزاوار پیروى است، یا کسى که هدایت نیافته و نیازمند هدایت است، واى بر شما چگونه حکم مى‏ کنید.

 

اَما لَعَمْرى لَقَدْ لَقَحَتْ، فَنَظِرَةٌ رَیْثَما تُنْتِجُ ثُمَّ احْتَلِبُوا مِلْاَ الْقَعْبِ دَماً عَبیطاً وَ ذِعافاً مُبیداً، هُنالِکَ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ یَعْرِفُ التَّالُونَ غِبَّ ما اَسَّسَّ الْاَوَّلُونَ، ثُمَّ طیبُوا عَنْ دُنْیاکُمْ اَنْفُساً وَاطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَةِ جاشاً، وَ اَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارمٍ وَ سَطْوَةٍ مَعْتَدٍ غاشِمٍ، وَ بِهَرَجٍ شامِلٍ، وَ اسْتِبْدادٍ مِنَ الظَّالِمینَ، یَدَعُ فَیْئَکُمْ زَهیداً، وَ جَمْعَکُمْ حَصیداً، فَیا حَسْرَتا لَکُمْ، وَ اَنَّى بِکُمْ وَ قَدْ عُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ، اَنُلْزِمُکُمُوها وَ اَنْتُمْ لَها کارِهُونَ.

 

قال سوید بن غفلة: فأعادت النساء قولها علیهاالسلام على رجالهنّ، فجاء الیها قوم من المهاجرین و الانصار معتذرین، و قالوا: یا سیدة النساء لو کان أبوالحسن ذکر لنا هذا الامر قبل أن یبرم العهد و یحکم العقد لما عدلنا عنه الى غیره.

 

فقالت علیهاالسلام: اِلَیْکُمْ عَنّى، فَلا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذیرِکُمْ، وَ لا اَمْرَ بَعْدَ تَقْصیرِکُمْ.

 

بجان خودم سوگند، نطفه این فساد بسته شد، در انتظار باشید تا این مرض فساد در پیکر جامعه منتشر شود، آنگاه از پستان شیر خون تازه و زهرى هلاک‏ کننده بدوشید، در اینجاست که رهپیمایان راه باطل زیانکار شده، و آیندگان عاقبت اعمال گذشتگان را مى‏ یابند، آنگاه جانتان با دنیایتان، و قلبتان با فتنه‏ ها آرام مى‏ گیرد، و بشارت باد شما را به شمشیرهاى کشیده و حمله متجاوز ستمکار، و به هرج و مرج عمومى و استبداد زورگویان، که حقوقتان را اندک داده و اجتماع شما را بوسیله شمشیرهایش درو خواهد کرد، پس حسرت بر شما باد که کارتان به کجا مى‏ رسد، آیا من مى‏ توانم شما را به کارى وادارم که از آن روى گردانید.

سوید بن غفله گوید: زنان سخنان آن حضرت را براى شوهرانشان بازگو کردند، گروهى از مهاجرین و انصار براى عذرخواهى نزد ایشان آمده و گفتند: اى سرور زنان، اگر حضرت على علیه‏ السلام این مطالب را قبل از بیعت با ابوبکر برایمان مى‏ گفت کسى را بر او ترجیح نمى‏ دادیم. آن حضرت فرمود: از نزدم دور شوید، بعد از ارتکاب گناه و سهل‏ انگارى، عذرخواهى براى شما مفهومى ندارد.

 

3. عن عایشة قالت: لمّا مرض رسول الله(ص) دعا ابنته فاطمة فسارها فبكت، ثم سارها فضحكت، فسألتُها عن ذلك؟

فقالت: أمّا حيثُ بكيتُ فإنّه أخبرني أنّه ميّت، فبكيتُ، ثم أخبرني أوّل أهل بیته لحوقاً به فضحكتُ.

 

هنگامي كه رسول خدا(ص) مريض شد، دخترش فاطمه را نزد خود خواند و در گوش او سخني گفت. فاطمه(س) گريه كرد، مجددا رسول خدا با او نجوا كرد فاطمه(س) خنديد، عايشه گويد: در اين باره از حضرت زهرا(س) پرسيدم.

فرمود: چون پيامبر(ص) مرگش را به من خبر داد، گريستم، پس از گريه ام به من خبر داد كه نخستين كسي كه او را ملاقات كند من هستم در نتيجه خنديدم.

کشف الغمة، ج 1، ص 453.

 

4. نوادر راوندی: بإسناده عن موسی بن جعفر عن آبائه علیهم السلام قال: قال علیّ علیه السلام:

اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلی فاطمة فَحَجَبَتْهُ، فَقَالَ رسول الله (ص) لَهَا: لِمَ حَجَبْتِهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ؟

فَقَالَتْ: إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَإنّی أَرَاهُ وَ هُوَ يَشُمُّ الرِّيحَ. فَقَالَ رسول الله (ص) أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي.

 

علی علیه السلام می فرمایند: مرد نابینایی اجازه گرفت و وارد منزل فاطمه علیها السلام شد. پس آن حضرت خودش را از آن مرد پنهان کرد و پوشید.

پیامبر (ص) به او فرمود: چرا خودت را مستور نمودی در حالی که او تو را نمی بیند؟

پس حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کرد: اگر او مرا نمی بیند، همانا من که او را می بینم و او بوی مرا استشمام می کند.

پس پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: گواهی می دهم که تو پاره تن من هستی.

بحار، ج 43، ص 91.

 

5. روی عن علیٍّ علیه السلام قال:

کنا عند رسول اللّه (ص) فقال: أخبرونی أیّ شیء خیر للنساء؟

فعیینا بذلک کلنا حتی تفرقنا فرجعت الی فاطمة(س) فاخبرتها بالذی قال لنا رسول اللّه (ص) و لیس احد منا علمه و لا عرفه، فقالت: و لکن أعرفه، خیرٌ للنساء أن لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال فرجعت الی رسول اللّه (ص) فقلت: یا رسول اللّه (ص) سألتنا أی شیء خیر للنساء؟ و خیرٌ لهن ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال.

قال: من اخبرک فلم تعلمه و انت عندی؟

فقلت: فاطمة.

فاعجب ذلک رسول اللّه (ص) و قال: إنّ فاطمة بضعة منّی.»

 

امیر مؤمنان(ع) فرمود: نزد رسول خدا بودیم. از ما سؤال کرد: چه چیزی برای زنان بهتر است.

ما از جواب درماندیم و سپس پراکنده شدیم. نزد فاطمه آمدم و جریان را باز گفتم.

فاطمه گفت: من پاسخ را می دانم. بهترین چیز برای زنان آن است که مردان را نبینند و مردان آنها را نبینند.

نزد پیامبر(ص) برگشتم و گفتم ای رسول خدا، بهترین چیز برای زن آن است که مردان را نبیند و مردان او را نبینند.

رسول خدا فرمود: این جواب از چه کسی است؟ شما پاسخ را نمی دانستید.

گفتم: پاسخ از فاطمه است.

رسول خدا شگفت زده فرمود: فاطمه پاره ای از من است.

کشف الغمة، ج 1، ص 466.

افزودن دیدگاه جدید