فدک ذوالفقار فاطمه (س): فاطمه (س) به مسجد می آید.

بعد از رد نمودن روايت خليفه اول، قابل ذكر است كه عده اى در تصحيح افعال و اقوال خليفه، بسيار پافشارى مى كنند و حال آن كه خود خليفه مى گفت

 فدک ذوالفقار فاطمه (س): فاطمه (س) به مسجد می آید.

بعد از رد نمودن روايت خليفه اول، قابل ذكر است كه عده اى در تصحيح افعال و اقوال خليفه، بسيار پافشارى مى كنند و حال آن كه خود خليفه مى گفت:

اى مردم! من بر شما ولايت يافته ام ولى بهترين شما نيستم [ «صراط المستقيم» اين گونه ضبط كرده است: من بهترين شما نيستم در حالى كه على در بين شما است. 2/ 294. ]، پس اگر عمل صحيح انجام دادم مرا يارى كنيد، اگر اشتباه كردم كجى و اشتباهم را برطرف كنيد [ بعضى اين گونه كلمات را ناشى از سياست ابوبكر مى دانند كه مى خواست خود را بى ميل به حكومت و رياست نشان دهد. ].. تا زمانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كردم از من اطاعت كنيد و اگر معصيت خدا را انجام دادم، از من پيروى نكنيد [ سيره حلبيه: 483. سيره ابن هشام: 4/ 312. تاريخ طبرى: 2/ 450. كامل: 2/ 15. مجمع الزوائد: 5/ 183. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 2/ 218. ] و بعضى مورخين در اين خطبه جمله اى اضافه تر از ديگران نقل نموده اند: بدانيد براى من شيطانى است كه گاهى به سوى من مى آيد [ الامامة و السياسة: ص 16. ]

 دادخواهى علنى

 «لما بلغ فاطمه عليهاالسلام اجماع ابى بكر على منعها فدك، لاثت خمارها و اقبلت فى لمه من حفدتها و نساء قومها تطاء ذيولها، ما تخرم مشيتها مشية رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم حتى دخلت على ابى بكر- قد حشه الناس من المهاجرين و الانصار- فضربت بينهم ريطة بيضا، و... ثم انت انه اجهش لها القوم بالبكاء، ثم امهلت طويلا حتى سكنوا من فورتهم ثم قالت... [ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 16/ 211. كشف الغمه: 2/ 106. ]

چون حضرت فاطمه عليهاالسلام تصميم قطعى ابوبكر بر عدم رد فدك را دانست، چادر بر سر كشيد و همراه عده اى از خادمه ها و زنان بنى هاشم به سوى مسجد آمد، راه رفتن او عين راه رفتن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم بود، گاهگاهى قدم بر گوشه هاى چادر مى گذاشت. ابوبكر را در مسجد ملاقات كرد، در حالى كه مسجد مملو از مهاجرين و انصار بود.

بين زهرا عليهاالسلام و مردان پرده اى سفيد آويزان كردند. حضرت ناله اى كشيد كه همه ى مردم را منقلب و گريان كرد، سپس مدت زيادى سكوت كرد، تا آنكه ناله مردم آرام گيرد، سپس فرمود...

تا اين جا روشن شد، پيامبر فدك را به دخترش هديه كرد و آنگاه كه از دنيا رفت، ابوبكر كارگزاران حضرت زهرا عليهاالسلام را از فدك خارج كرد، حضرت براى مطالبه فدك كسى را نزد ابوبكر مى فرستد، و جواب منفى مى گيرد. سپس خودشان به مسجد آمدند كه باز جواب، منفى بوده است. [ البته در اين مرحله آنچه كه از روايات معلوم است حضرت چند بار به مسجد آمده اند. ]

اينجاست كه حضرت زهرا عليهاالسلام به مسجد مى آيد، البته نه براى يك مكالمه و جلسه معمولى، بلكه براى يك سخنرانى طولانى، مهيج و مستدل كه در تاريخ ثبت شود، سخنرانى كه تمام مسائل در آن مورد عنايت قرار مى گيرد، به گونه اى كه اگر كسى آن را بشنود يا بخواند، چيزى از فدك و خلافت و غربت خاندان پيامبر و روحيات مسلمانان آن زمان و... بر او مخفى نماند و به مظلوميت حضرت زهرا عليهاالسلام گواهى دهد.

تهييج عواطف

از آن جايى كه حضرت مى خواهد اين سخنرانى در جامعه اثر معجزه آسا داشته و به گونه اى باشد كه در دلها اثر كند، و آثارش در قلبها باقى بماند. و از طرفى سخنرانى، تمام جامعه اسلامى را تحت پوشش بگيرد، و محدوديت زمان را شكسته، براى هميشه باقى بماند؛ به گونه اى باشد كه ناخودآگاه مردم براى يكديگر نقل كنند و نسل به نسل منتقل شود از مقدماتى استفاده مى كند.

حضرت همراه عده اى از زنان بنى هاشم حركت مى كند، زيرا اثر تبليغى وارد شدن يك نفر به مسجد با ورود عده اى به مسجد بسيار متفاوت مى باشد. و همچنين از روايات برمى آيد كه حضرت از كوچه و راه عمومى به مسجد وارد مى شود [ فدك صدر: 21. ]، در حالى كه درى از خانه ى حضرت به مسجد باز مى شده است، ولى آن راه را انتخاب نمى كند. و نكته ديگرى را كه رعايت كرد اين است: هنگام راه رفتن طريقه حركتشان مانند پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم بوده است، تا مردم چند روز پيش را ياد آورند كه پیامبر خدا در بين آنها بوده است، و الآن دختر پيامبر است كه به مسجد مى آيد.

بالاخره آن قدر دقيق و حساب شده حركت را آغاز كرد كه همه راويان، چگونگى ورود حضرت را به مسجد نقل نموده اند. وقت ورود حضرت نيز حساب شده بوده است، زمانى را انتخاب نموده تا افراد بيشترى خطبه را بشنوند كه راويان خبر مى نويسند: مسجد مملو از جمعيت بوده است.

چيز ديگرى كه جلب توجه مى كند اين است كه: حضرت قبل از شروع به خطبه گريه كرد. علت گريه معلوم نيست؛ آيا خاطره ى پدر را به ذهن آورد؟ آيا توجه به مظلوميت خود بعد از پدر نمود؟ به هر حال گريه ى حضرت مجلس را دگرگون كرد، تا آنكه آن مظلومه، مردم را امر به سكوت فرمود.

پس از سكوت جمعيت، با حمد و صلوات بر پيامبر، آغاز سخن نمود كه بار ديگر، صداى ناله ها بلند شد و حضرت سكوت اختيار كرد تا مردم آرام گرفتند؛ سپس خطبه غرائى انشاء نمود كه ما در بعضى موارد براى رعايت اختصار به ترجمه بسنده نموده، و براى بعضى فرازها در ضمن ترجمه توضيح مختصرى نگاشته ايم.

افزودن دیدگاه جدید