فدك ذوالفقار فاطمه (س): ابوبكر سند فدك را مى نويسد

 فدك ذوالفقار فاطمه (س): ابوبكر سند فدك را مى نويسد

يكى از قسمتهاى اين اختلاف كه بسيار حساس است و خصوصيات آن كاملا در دست نيست، آن است كه ابوبكر سند فدك را براى فاطمه عليهاالسلام نوشت، و عمر آن را پاره كرد يا با آب دهان پاك نمود.

 

در بين شيعه مشهور، و در كتب مختلف به روايات گوناگون ديده مى شود. اما از اهل سنت، نويسنده فقط در سيره حلبيه ديده كه از سبط ابن جوزى نقل مى كند.

 

ابن ابى الحديد اين قضيه را از سيد مرتضى اين گونه نقل مى كند:

 

فاطمه نزد ابوبكر رفت و فرمود پدرم فدك را به من هديه نموده بود و على و ام ايمن نيز شاهد بودند.

 

ابوبكر گفت: تو غير حق چيزى به پدرت نسبت نمى دهى آن را به تو تحويل مى دهم؛ كاغذ و قلم خواست و سند آن را براى فاطمه عليهاالسلام نوشت. حضرت از نزد ابوبكر خارج شد، عمر حضرت را ديد و گفت: از كجا مى آیى؟

 

حضرت گفت: از نزد ابوبكر، وقتى عمر از جريان مطلع شد نوشته را از فاطمه عليهاالسلام گرفت و نزد ابوبكر رفت و گفت: فدك را به فاطمه دادى و سندش را براى او نوشتى؟! گفت: آرى. عمر گفت: على به سود خودش شهادت مى دهد و ام ايمن يك زن است و سپس كاغذ را پاره كرد.

 

ابن ابى الحديد بعد از نقل اين روايت، كلام على بن الفارقى را نقل مى كند كه دال بر قبول روايت است.

 

البته عدم نقل گسترده آن در كتب اهل سنت طبيعى است؛ چون مدرك بزرگى عليه هر دو خليفه خواهد بود. و با جو شديد خفقان و دقتى كه در نقل احاديث مى كردند، معلوم است كه اين خبر را به صورت گسترده نمى توان يافت.

 

بر عليه خليفه ى اول خواهد بود، كه چگونه سند فدك را براى فاطمه عليهاالسلام مى نويسد و سپس با كلام خليفه ثانى از حق عدول مى كند؟!

 

اگر فدك مال زهرا عليهاالسلام نيست چرا آن را به حضرت مى دهد؟! و اگر از براى حضرت مى باشد چرا مصادره مى كند؟! و اگر فدك را به فاطمه عليهاالسلام داد چگونه مى گويد: پيامبر فرمود: «ما انبيا ارثى باقى نمى گذاريم؟» و بر عليه خليفه ثانى خواهد بود چون مالى كه براى فاطمه عليهاالسلام مى باشد، و سند به نام حضرت نوشته شده است از حضرت مى گيرد به دليل اين كه حكومت، جنگ با عربها دارد؟! و طبيعى است كه در اينجا فاطمه ى زهرا عليهاالسلام سند را بدست او ندهد؛ و جاى سؤال است كه چگونه از حضرت گرفته است...؟!

 

بالاخره آنچه به ذهن مى آيد اين كه، احتمالا در زمانى بوده كه عمر در جلسه نبوده و بعد وارد مجلس شده است.

 

چنانكه در روايت شيخ مفيد رحمه اللَّه حضرت امير عليه السلام به همسرشان مى فرمايند: زمانى نزد ابوبكر برو كه عمر نباشد.

 

اما حضرت زهرا عليهاالسلام در آن مجلس چه استدلالى كرده اند، در تاريخ ذكر نشده است.

افزودن دیدگاه جدید