چرا روحانیون جایگاه سابق در بین مردم را ندارند؟

اولا هیچ آمار و نظر سنجی قابل توجهی در این زمینه وجود ندارد، که بخواهیم بین حال و گذشته مقایسه کنیم. و داستان های ارادت عده ای در گوشه و کنار نسبت به یک روحانی در گذشته نیز نمی تواند این مقایسه را منطقی نشان دهد. چون از این موارد در حال حاضر هم وجود دارد.

اولا هیچ آمار و نظر سنجی قابل توجهی در این زمینه وجود ندارد، که بخواهیم بین حال و گذشته مقایسه کنیم. و داستان های ارادت عده ای در گوشه و کنار نسبت به یک روحانی در گذشته نیز نمی تواند این مقایسه را منطقی نشان دهد. چون از این موارد در حال حاضر هم وجود دارد.

 

ثانیا بعضی مخالفت ها و دشمنی ها کاملا طبیعی است. و نبودش باید موجب تعجب و ناروا شمرده شود. چون دین خدا همیشه دشمنانی را داشته است. و اگر این عده با روحانیون دشمنی نکنند، نشان دهنده اشکالی در روحانیون است. و هرگز نمی توان توقع داشت که همه دوست دار روحانیون باشند.

ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ (مومنون ۴۴) سپس رسولان خود را يكى پس از ديگرى فرستاديم هر زمان رسولى براى (هدايت) قومى مى‏آمد، او را تكذيب مى‏ كردند.

 

ثالثا روحانیون، همه یک جور نیستند. علاوه بر آنکه معصوم نیز نمی باشند. بنابراین مخالفت کردن با بعضی از اشخاص یا با بعضی از افعال اشخاص خاص، کاملا طبیعی است. و حتی می توان از لزوم آن با رویکرد دینی سخن گفت.

 

رابعا روحانی منزوی و گوشه گیر، خطری برای کسی ندارد، تا بخواهند علیه او جنجال راه بیندازند، و طبیعی است که پس از انقلاب، و با حضور گسترده تر روحانیون در امور ، منافع عده ای به خطر بیفتد، و در نتیجه تبلیغات و دشمنی علیه روحانیت تشدید شده باشد.

 

خامسا آنچه مهم است، دلیل مخالفت هاست نه میزان آن ها. مثلا وقتی به دلیل اختلاس ها و دزدی ها، به روحانیون انتقاد می شود، این مخالفت غیر منطقی است. چون روحانیت مدافع اصول اساسی نظام است نه آنکه هر اتفاقی در کشور بیفتد، به گردن روحانیت باشد و طبیعتا تا زمانی که مقصر اصلی مورد توجه نباشد، مشکلی حل نخواهد شد. اما اگر انتقاد از روحانیون به دلیل دنیا گرایی، ضعف علمی، ضعف معنوی و ... باشد، سخنان صحیحی است و روحانیون باید در رفع این عیوب بکوشند.

 

سادسا نباید از روحانیون توقعات غیر منطقی داشت. حال آنکه مردم معمولا از کسانی که از عالم دیگر سخن می گویند، منزه بودن از کل امور دنیایی را توقع دارند.

وَقَالُوا مَالِ هَٰذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ (فرقان ۷ ) و گفتند :«این پیامبر را چه شده است که غذا می خورد و در بازارها راه می رود ؟! حال آنکه انسان مادامی که در این دنیاست، نیازهای مادی دارد.

افزودن دیدگاه جدید