یاس نبی: 9- حضرت محمّد صلى الله عليه وآله و فاطمه عليهاالسلام
از سخنان و شيوهی رفتار پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله با فاطمه زهراى مرضيهعليهاالسلام پى مىبريم كه علاوه بر محبت فطرى پدر و فرزندى، ملكات انسانى و فضايل معنوى، ديندارى و پارسايى امالائمه حضرت فاطمه عليهاالسلام موجب اصلى جلالت و عظمت قدر آن بزرگوار نزد پدر بوده است.
محدّثان و مفسران قرآن در باب عظمت كفو ولايت و مصداق روشن: «انا اعطيناك الكوثر»، روايات متعددى نقل كردهاند كه در اينجا به ذكر چند نمونه از تفسير روضالجنان (ابوالفتوح رازى) و تفسير كشفالاسرار ميبدى اكتفا مىشود:
1 - حضرت فاطمه مادر امامان
در خبر است كه رسول شبى به نزديك خديجه عليهاالسلام بود و او سخن مىگفت.
رسول گفت: يا خديجة مَن تكلمين؟ با كى سخن مىگويى؟
گفت: اى رسولالله با اين جنين كه در شكم دارم.
رسول گفت: بشارت باد تو را كه جبرئيل مرا بشارت داد كه مادينه است و مادر امامان است».
2 - خانه فاطمهعليهاالسلام
اتاقى گلين و كوچك با معنويتى بىكرانه است كه تجليگاه نور الهى و مصداق بارز آيت قرآنى «فى بيوت اذن الله» است، «يك روز رسول -عليهالسلام - اين آيت مىخواند.
مردى برخاست و گفت: اين خانهها كدام است؟
گفت: بيوت الانبياء، خانههاى پيغامبران است.
ابوبكر برخاست و گفت: يا رسولالله خانه فاطمه و على از اين جمله هست؟
گفت: هو من أفاضلها؛ خانهی ايشان فاضلترين خانههاى ايشان است،» (1)
3 – محبت حضرت محمّد صلى الله عليه وآله و اطاعت فاطمهعليهاالسلام
علاقه و احترامى كه رسولالله نسبت به فاطمه عليهاالسلام اظهار مىداشتند، در تاريخ رابطهی پدر و فرزندى بىنظير است، از جمله عادتهاى پيامبر اكرم چنان بود كه در ابتدا و بازگشت از سفر به ديدار فاطمه عليهاالسلام مىرفتند، روزى پيامبر اكرم به ديدار فاطمه عليهاالسلام رفتند و آن روز بر در سراى گليمى خيبرى آويخته بود، چون آن را ديدند، بازگشتند، فاطمه عليهاالسلام برخاست و به حجرهی رسول آمد و از سبب پرسيد؟ حضرت فرمودند: «يا فاطمه من بر عادت آنجا آمدم ولكن در سراى تو بر رسم جباران ديدم پرده فروگذاشته، بازگشتم. [فاطمهعليهاالسلام] برفت پرده از در سراى دور كرد،» (2)
4 – فاطمه عليهاالسلام و سجود پيامبرصلى الله عليه وآله
در ابتداى دعوت پيامبر اكرم به اسلام، كفار دندان مبارك حضرت را شكستند و خاك و پليدى بر او مىريختند و حضرتش را ساحر و كاهن و مجنون مىخواندند، در تفسير آيهی مباركه «ان الذين يؤذون الله ورسوله»، (سوره احزاب/57) از قول عبدالله مسعود نقل شده است كه گفت:
«ديدم رسول خدا را در مسجدالحرام سر به سجود نهاده كه كافرى شكنبه شتر ميان دو كتف وى فروگذاشت رسول سر از زمين برنداشت تا آن گه كه فاطمه زهراعليهاالسلام بيامد و آن از كتف وى بينداخت،» (3)
5 - فاطمه زهراعليهاالسلام و اندوه پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
آن روز كه جبرئيل آيه «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ» (سوره حجر /43) را آورد، حضرت اندوهناك شدند و بسيار گريستند و هيچكس از صحابه زهره نداشت كه از سر آن تأثر شديد جويا شود. عبدالرحمن عوف مىدانست كه رسول خدا به ديدار فاطمه آسايش مىيابد، از حضرت فاطمه درخواست نمود تا از پيامبر اكرم سبب اين اندوه بزرگ را بپرسد. پيامبر در جواب به فاطمه عليهاالسلام فرمودند: چه پرسى از آنچه وهم و فهم هيچ كس بدان نرسد؟ چون حضرت اشارهاى به ابواب جهنم و چگونگى دركات دوزخ كردند، «فاطمهعليهاالسلام بيفتاد و بيهوش شد. چون به هوش باز آمد گفت: «الويل الويل لمن دخل النار»، (4)
6 - دوستى فاطمهعليهاالسلام
چون قريش پيمان حديبيه را شكستند، ابوسفيان را براى عذرخواهى نزد پيامبر فرستادند، او خواست از علاقهی پيامبر به حضرت فاطمه به نفع خود سود جويد. اين بود كه به در خانه فاطمهعليهاالسلام رفت و ماجرا را گفت. آن حضرت به او گفتند: «اين كار بزرگتر از آن است كه حديث زنان در آن گنجد،» (5)
7 – فاطمه عليهاالسلام و نوازش يتيم
مفسران قرآن كريم آيه «ويسئلونك عن اليتامى» (سوره بقره /55) را تأكيدى به «اصلاح كار و مال» (6) و نيكى به يتيمان دانستهاند، «روزى مهتر عالم يتيمى را ديدند كه كودكان او را سرزنش مىكنند و او مىگريد و در خاك مىغلتد، چون حضرت سبب درماندگى او را پرسيدند، گفت: پدرم روز احد كشته شد، خواهرم فرمان يافت و مادرم شوهر كرد و مرا براند. حضرت رسول گفتند: اى غلام اندوه مدار، من كه محمدم پدر توأم و فاطمه خواهر تو و عايشه مادر تو... آن گاه مصطفى دست وى گرفت و به خانهی فاطمه برد و گفت: يا فاطمهعليهاالسلام اين فرزند ماست و برادر تو، فاطمهعليهاالسلام برخاست و او را بنواخت خرما پيش وى بنهاد...». (7)
8 - حجاب حضرت زهراعليهاالسلام
پوشيدگى زن از ديد نامحرم يك فرمان قرآنى است، در گذشته براى بيان اين مفهوم خصوصاً در فقه واژهی «ستر» (8) را به كار مىبردند، سعدى شاعر خوشسخن هم در معرفى زن پارسا چنين گفته است:
«چو مستور باشد زن و خوبروى به ديدار او در بهشت است شوى» (9)
و در تفسير همچنين مىخوانيم:
«در خبر است كه روزى رسول در حجره فاطمه -عليهاالسلام - بود، مردى نابيناى مادرزاد در بزد، رسول گفت: درآى، او درآمد فاطمهعليهاالسلام برخاست و در خانه رفت و تا او بنرفت، از خانه بيرون نيامد.
رسول بر سبيل امتحان گفت: يا فاطمه چرا از او پنهان شدى و او چيزى نبيند؟
گفت: يا رسولالله اگر مرا نبيند، من او را بينم، أليس الله تعالى قال: «وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن ويحفظن فروجهن».
رسول -عليهالسلام - گفت: الحمدلله أراني في أهل بيتي ما سرني؛ سپاس آن خداى را كه با من نمود در اهلالبيت من آنچه مرا خرّم بكرد،» (10)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پىنوشت:
1 - همان، ج14، ص152،
2 - همان، ج17، ص265،
3 - ابوالفضل رشيدالدين، همان كتاب، ج8، ص87،
4 - همان، ج5، ص330،
5 - همان، ج10، ص647،
6 - ابوالمحاسن الحسين بن الحسن الجرجانى، تفسير گازر جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، به تصحيح ميرجلالالدين حسينى ارموى، تهران، ناشر: مهرآيين، 1378، ج1، ص277،
7 - ابوالفضل رشيدالدين، همان كتاب، ج1، ص595،
8 - شهيد مرتضى مطهرى، مساله حجاب، نشريه انجمن اسلامى پزشكان، تهران، 1348، ص73،
9 - مصلحالدين سعدى شيرازى، كليات سعدى، به اهتمام محمدعلى فروغى، انتشارات اميركبير، تهران، چاپ اول، 1320، ص355،
10 - الخزاعى النيشابورى، همان كتاب، ج14، ص124،
افزودن دیدگاه جدید