یاس نبی: 3- مقامات فاطمی: محدّثه بودن فاطمه
روايتي در كافى شريف با سند معتبر نقل شده است كه حضرت صادق(علیه السلام) مىفرمايد:
فاطمه(سلام الله علیها) بعد از پدرش هفتاد و پنج روز زنده بودند، در ايندنيا بودند و حزن «و شدت بر ايشان غلبه داشت؛ و جبرئيل امين مىآمد خدمت ايشان و به ايشان تعزيت عرض مىكرد و مسايلى از آينده نقل مىكرد،» ظاهر روايت اين است كه در اين هفتاد و پنج روز مراودهاى بوده است؛ يعنى رفت و آمد جبرئيل زياد بودهاست... البته آن وحى به معناى آوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم...،
در هر صورت، من اين شرافت و فضيلت را از همه فضايلى كه براى حضرت زهرا (علیها السلام) ذكر كردهاند، با اينكه آنها هم فضايل بزرگى است، اين فضيلت را من بالاتر از همه مىدانم كه براى غيرانبيا عليهم السلام آنهم نه همهی انبيا، براى طبقهی بالاى انبيا و بعضى اوليايى كه در رتبهی آنهاست، براى كسى ديگر حاصلنشده، (امام خمينى، 11/12/64)
امام خمينى(ره) عاشق خدا بود و شيداى حق، دلداده رسالت بود و جرعهنوش كوثر ولايت، ياد و نام مادرش زهراى اطهر برايش دلانگيز بود و شورآفرين، تقدير نيز اين دوستدارى و جذبهی ولايى را زيبا و نيك به هم پيوند داد و ميلاد فرزند را قرين تجلى نور فاطمى در بيستم جمادى الثانى قرار داد، كتاب «مصباح الهدايه إلى الخلافة والولايه»، پرتوى از شيدايى و مهر ولايى اوست و سخنان فوق جلوهی شكوهمندى از مهر و معرفت مقام فاطمى.
امام(ره) با نقل روايتى معتبر از اصول كافى به عظمت معنوى فاطمه(سلام الله علیها) كه همان محدّثه بودن است، اشاره مىكند و آن را مهمترين فضيلت بانوى نمونهی اسلام مىشمارد، فضيلتى كه جز براى طبقهی اول انبياء، براى ديگرى حاصل نشده است، گفتگو با جبرئيل به مدت هفتاد و پنج روز و سخن گفتن با فرشتگان كه به خاطر مكرمت و عظمت فاطمى به حضورش مىشتافتند، امام صادق(علیه السلام) در پاسخ فردى كه مىپرسد: محدّث چيست؟ مىفرمايد: «ياتيه ملك فينكت فى قلبه كيت و كيت»؛
محدّثه كسى است كه فرشته به سويش مىآيد و به قلب او لطايف ونكات آسمانى را ياد آور مىشود.
امام باقر(علیه السلام) مىفرمايد: محدّث كسى است كه فرشته را نمىبيند؛ اما سخن او را در بيدارى مىشنود.
وجود فردى كه محدّث و گوش فرادهنده به حديث فرشتگان باشد، مورد اتفاق تمامى دانشمندان شيعه و سنى است، و از اختصاصات شيعه شمرده نمىشود. مرحوم علامه امينى در بحث «المحدّث فى الاسلام »نصوص فراوانى از اهل سنت ذكر مىكند كه وجود محدّث راپذيرفتهاند و بر افرادى تطبيق كردهاند.
البته شيعه موارد تطبيقى آن را قبول نكرده، مصاديق و جلوههاىآن را در عترت پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه معصومين عليهم السلام مىداند؛ ولى متون مزبور بيانگر اين است كه شيعه در مسأله وجود محدّث در اسلام تنها نيست و ديگر فرق اسلامى نيز آن را پذيرفتهاند، ازطرفى، پذيرفتن وجود انسانهايى مورد خطاب فرشتگان به معناى نبوت و پيامبرى نيست، حمران ابن اعين مىگويد:
امام باقر(علیه السلام) به من فرمود كه على(علیه السلام) محدّث بود، من آن را براى ياران خويش نقلكردم، آنان پرسيدند:
چه كسى با او گفتگو مىكرد؟ پاسخى نداشتم، به سوى امام باقر(علیه السلام) برگشتم و پرسش را به وى عرضه داشتم، حضرت فرمود: فرشته با او سخن مىگفت، گفتم منظورتان اين است كه پيامبر بود؟ حضرت دست خود را حركت داد و فرمود: خير، آنان همانند كسانىاندكه همراه حضرت سليمان و حضرت موسى بودند و يا مثل ذوالقرنين شمرده مىشوند.
امام صادق(علیه السلام) نيز در پاسخ به اين پرسش مىفرمايد: خير، پيامبرنيستند، آنها از علمايند، همانند ذوالقرنين در علم خويش.
در اصول كافى، در باب فرق بين رسول و نبى و محدّث، نيز به اينمطلب تصريح شده است، امام باقر و امام صادق عليهما السلام پس از بيان اينكه امام «محدّث» و مورد گفتگو و خطاب فرشتگان است، مىفرمايد:
«لقد ختم الله بكتابكم و ختم بنبيكم الانبياء،» با قرآنكتابهاى آسمانى پايان يافت و با حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پيامبرى به آخررسيد.
بدين ترتيب، «محدّث» هرگز به معناى نبوت و پيامبرى نيست. در اين راستا امام خمينى(ره) مىفرمايد: البته آن وحى به معناىآوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم).
در بارهی حضرت صديقه در روايات، دو جهت گفتگو مطرح شده است: يكى گفتگو با فرشتگان و ديگرى حضور جبرئيل نزد آن حضرت.
حضرت امام صادق(علیه السلام) مىفرمايد: «فاطمة بنت رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) كانت محدّثة و لم تكن نبية»؛ فاطمه دختر رسول خدا، محدّثه بود نه پيامبر.
سپس در ادامه توضيح مىدهد كه فاطمه را از اين جهت محدّثه ناميدهاند كه فرشتگان از آسمان بر او نازل مىشدند و همانگونهكه با مريم دختر عمران گفتگو داشتند، با او چنين سخن مىگفتند:
«يافاطمه، خداى متعال تو را پاك گردانيد و از ميان تمام زنان عالم برگزيد». شبى حضرت صديقه(سلام الله علیها) به فرشتگان فرمود: آيا آن زن كه از جميع زنان عالم برتر است، مريم دختر عمران نيست؟
جواب دادند: نه، مريم فقط سيدهی زنان عالم در زمان خويش بود؛ ولى خداى تعالى تو را بزرگ بانوان جهان در تمام زمانها از اولين و آخرين قرار داده است، روايتى كه امام خمينى از آن يادكرده، چنين است:
«إنّ فاطمة مكثت بعد رسول الله خمسة و سبعين يوماً و قدكان دخلها حزن شديد على أبيها و كان جبرئل يأتيها فيحسن و يخبرها بما يكون بعدها فى ذريتها و كان على يكتب ذلك فهذا مصحف فاطمة»؛
فاطمه بعد از رحلت پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بيش از هفتاد و پنج روز زنده نماند، داغ پدر اندوهى سخت بر قلبش وارد ساخته بود؛ به اين جهت جبرئيل پىدر پى به حضورش مىآمد و او را در عزاى پدر تسليت مىگفت، خاطر غمين زهرا را تسلى مىبخشيد و از مقام و منزلت پدرش، حوادثى كه بعد از رحلت او بر فرزندانشوارد مىگرديد، خبر مىداد، اميرمؤمنان(علیه السلام) آنچه جبرئيل مىگفت، به رشتهی تحرير درمىآورد، مجموع اين سخنان «مصحف فاطمه» را شكل مىدهد، اين جهت نيز به شأن و منزلت نبوت ارتباط ندارد؛ زيرا در قرآنكريم از حضرت مريم و سخن گفتن جبرئيل با او ياد مىكند، با اينكه آن حضرت پيامبر نبود، امام خمينى در اين زمينه مىنويسد:
در قرآن كريم آياتى هست كه دلالت مىكند بر آنكه اشخاصى كه پيغمبر نبودند، ملائكه، بلكه جبرئيل را ديدند و با او سخنگفتند، ما نمونهاى از آن را اينجا ياد مىكنيم:
(وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ) (سوره آل عمران، آيه 42)
يعنى چون ملائكه گفتند به مريم كه خدا تو را برگزيده و پاكيزه كرده و فضيلت داد بر زنهاى جهان، پس از آن خداى تعالى حكايت مريم را نقل مىكند از «آيه 44» بسيارى از حالات عيسى مسيح و معجرات او را ملائكه براى مريم نقل مىكند و از غيب به او اخبار مىدهند و ...
افزودن دیدگاه جدید