فاطمه زهرا سلام الله علیها را بهتر بشناسیم: 21- مظلومیت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، قسمت دوم

زندگینامه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 

3 - آتش زدن در خانه‌ی او:

 

این هم مسأله‌ی دردناكی برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود كه به در خانه‌اش آتش افروختند و این امر توسط عمر انجام شد. [1]

سخن این است كه برای بردن حضرت علی (علیه السلام) به مسجد، به او پیام فرستادند، حضرت علی (علیه السلام) اطاعت نكرد، بار دیگر هم او را خواستند، نرفت و برای بار سوم عمر به همراهی جمعی آمد، با هیاهوئی كه دم به دم نزدیكتر می‌شد كه: «این خانه را با اهلش آتش می‌زنم»،

- پرسیدند كه حتی اگر فاطمه (سلام الله علیها) در آن باشد؟

گفت آری و. . . [2]

 

- الباقی را از زبان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بشنویم:

«فجمعوا الحطب الجزل‌‌ علی بابی»؛ بر در خانه‌ام هیزم و خاشاك آوردند

«و آتوا بالنار لیحرقوه و یحرّقونا»؛ آتش آوردند كه آن را شعله‌ور سازد و ما را بسوزانند

«فوقعت بعضادة الباب»؛ من در آستانه‌ی در قرار داشتم

«و ناشدتم بالله و بأبی أن یكفوا و ینصرونا»؛ آنها را قسم دادم به خدا، و به پدرم كه دست از ما بردارید و به دادمان برسید

«فأخذ عمر السوط من ید قنقذ مولی ابی بكر»؛ عمر تازیانه را از دست قنفذ غلام ابوبكر گرفت

«فضرب به علی عضدی حتی صار كالدملج»؛ آن را بر بازویم زد، چنان‌كه كبود شد.

«و ركل الباب برجله فرده علیّ و أنا حامل»؛ لگد محكمی بر در زد و آن را بر رویم انداخت در حالیكه حامله بودم

«فسقطت بوجهی»؛ به رو در خاك افتادم

«و النار تسعر و یسفع فی وجهی»؛ آتش زبان می‌كشید و چهره‌ام را داغ می‌كرد

«فیضربنی بیده حتی انتثر قرطی من أذنی»؛ مرا چنان سیلی زد كه گوشواره از گوشم فرو افتاد

«فجاءنی المخاض فأسقطت محسناً بغیر جرم»؛ درد زایمان مرا گرفت و محسنم را بدون جرم سقط كردم. [3]

 

4 - ضربات قنفذ:

 

جریان آتش‌افروزی عمر را گفتیم و ضربات وارده بر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را برشمردیم.

در اینجا سند دیگری را نقل می‌كنیم كه در رابطه با قنفذ است. او از آزاد شدگان مكه بود كه بعدها به عنوان كارگزار عمر سرگرم كار شد.

عمر در یكی از اقدامات نصف اموال همه‌ی كارگزاران خود را به سبب خیانتی كه از آنها دیده بود، مصادره كرد، ولی این امر را درباره‌ی او انجام نداد. حتی بیست هزار درهمی را كه از او ستانده بود، به او باز پس داد.

 

علی (علیه السلام) بعدها می‌فرمود این اقدام و طرز برخورد عمر به خاطر تقدیر عمر از ضربت تازیانه‌ای بود كه به بازوی فاطمه (سلام الله علیها) زد و آن را متورم ساخت[4]

آری، او در خوان نعمت پیامبر بزرگ و آزاد شده بود، ولی برای حفظ شرایط و موقعیت خود آن رذالت را از خود بروز داد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت:

[1] . العقد الفرید، ج 2، ص 197 و شافی، سید مرتضی، ص 240.

[2] . طرائف، ص 64.

[3] . بیت الاحزان، ص 97.

[4] . سلیم بن قیس، ص 107.

افزودن دیدگاه جدید