آیا حکومت دینی مقدس است؟ در این صورت فسادهای موجود در چنین حکومتی چگونه پذیرفته می شوند؟

مقدس به امری گفته می شود که دارای نوعی طهارت الهی باشد.[۱] و اصولا هر امر مرتبط به خدای متعال، به نوعی کسب قداست می کند. از پوستینی که بر روی کتاب الهی (قرآن) کشیده می شود، تا کعبه که به خدا منتسب است و ...

مقدس به امری گفته می شود که دارای نوعی طهارت الهی باشد.[۱] و اصولا هر امر مرتبط به خدای متعال، به نوعی کسب قداست می کند. از پوستینی که بر روی کتاب الهی (قرآن) کشیده می شود، تا کعبه که به خدا منتسب است و ...

بنابراین با توجه به اینکه در حکومت الهی، تنزیه از شرک وجود دارد، حکومت نیز مقدس خواهد بود. چون حق تعیین حاکم، تنها به دست خدای متعال است و در جایی که حاکم با اذن و اجازه خدای متعال به حکومت رسیده، اغیار نفی شده اند و حکومت از شرک دور است. پس مقدس بودن حکومت الهی، مساله ای واضح است.  

از بیان مطرح شده روشن می شود که تنها اموری که قابل انتساب به خدای متعال هستند، می توانند مقدس باشند. و روشن است که فسادها و انحراف ها نمی توانند به خدای متعال منتسب باشند. پس امور فاسد شده، هیچ نوع تقدسی ندارد و اتفاقا در جایی که نوعی از تقدس وجود دارد، واکنش ها نسبت به امور فاسد شدید تر است. و برای برطرف کردن آنها باید سریعتر و قاطع تر عمل کرد. همان گونه که نجاسات در مسجد باید سریع تطهیر شوند.

 در حکومت الهی نیز رخ دادن فسادها و انحراف ها، مساله ای روشن است. چون بسیاری از امور حکومتی در دست افراد جایز الخطا است و در صورت تخلف آن ها از مسیر حق، فساد رخ می دهد. و در قبال این نوع فسادها باید برخوردهای قاطع داشت و سریع نسبت به تطهیر حکومت از فسادها اقدام کرد. و سابقه حکومت دینی نشان می دهد که هرگز نسبت به کتمان این فسادها اقدامی نشده است. بلکه با جدیت در برطرف کردن فسادها کوشیده شده است.

نمونه های واکنش امام علی (ع) در مقابل کارگزاران خطا پیشه یکی از موارد واضح این مساله است:

شخصی به نام سوده بنت عماره همدانیه برای شکایت از یک  والی حکومت به نزد حضرت  می رود. و بعد گزارش ماجرا را به این شکل نقل می کند: حضرت علی (ع)  در حال نماز بودند. بعد از نماز با مهربانی و گشاده رویی به من روی کردند و گفتند: ایا کاری داری؟ گفتم بله و سپس ماجرای ظلم آن حاکم را گفتم. سوده می گوید: حضرت گریه کردند و سپس گفتند خدایا تو شاهد بر ما هستی و می دانی که من او را به ظلم کردن دستور نداده ام.  سپس حضرت بر روی قطعه پوستی خطاب به آن حاکم چنین نوشت: وقتی نامه مرا خواندی، آنچه از کار ما (مأموریت) در دست تو است حفظ کن تا کسی به سراغت آید و آنها را از تو تحویل بگیرد.[۲] یعنی حضرت بدون هیچ درنگی به عزل آن شخص اقدام می کند.

[۱]. رک: المفردات فی غریب القرآن، ص: ۶۶۰.
[۲]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۴۱، ص: ۱۲۰.

افزودن دیدگاه جدید